Sargand magazine

www-qais.blogsky.com

Sargand magazine

www-qais.blogsky.com

معلم


قدردانی وتجلیل ازمعلم،قدردانی ازباغبانی است که هرصبح سبدی ازصمیمیت با خودبه کلاس میبردو با انگشتان مهربان خویش،برشاخه قلبها،فردا راپیوندمیزند.معلم راتوقع نام نان نیست.این گمنام هرروز ازتنورداغ جانش،هزاران نان برسفره گرسنه دلها می بخشدوازعلقمه قلبش،هزاران مشک به خیمه های عطش میرساند.تجلیل ازمعلم،سپاس ازانسانی است که هدف وغایت آفرینش را تامین وسلامت امانتهایی راکه بدستش سپرده اند،تضمین میکند.


روز معلم،بزرگداشت عشق وایثاراست.تجلیل زکسانی که علم راجرعه جرعه درجانها جاری میکنند. خودهمچوشمعی لحظه لحظه میسوزندوبادانش خویش جامعه رامیسازندوفردایی باشکوه رانویدمیدهند. روزبزرگداشت کسانی است که الف قدشان درراه تعلیم وتربیت خمیده میشودوعزیزانی که درسنگرعلم ودانش سربازانی دانشمند وبااخلاص تربیت میکنند.روزیادکردن ازگمنامان نام آشناست، آنانکه دفترهای خاطرات ازعطر یادشان آکنده است.


براساس آموزه های دینی آموختن دانش به دیگران،آثارمعنوی ماندگاری برای آموزگاردرپی خواهدداشت. پیامبرخدا(ص)فرمود:«آدمی درروزرستاخیزمی آیدوباخودکارهای نیک چون ابرهای انبوه یاکوههای سربه فلک کشیده دارد.پس میگویدپروردگارا اینهاراکه من انجام نداده ام،پس ازکجایند؟خداوندمتعال میفرماید:این دانش توست که به مردم آموختی وپس ازتو بدان عمل کردند.


تعلیم دهندگان علوم ومعلمان ارجمند جامعه،همانندمجاهددرراه خداهستندزیرادرراه پرورش شاگردان، ازهیچ کوششی فروگذارنمیکنند.پیامبراکرم(ص)میفرماید:«هرکس به مسجدبیایدوهدفش یاددادن ویادگرفتن نیکی باشدمانندمجاهددرراه خداست وهرکس برای غیرازاین بیاید،چون کسی است که به تماشای کالای دیگران آمده است»                                                                                                        

 شمعی است گدازنده سراپای معلم                             

  عشقی است پراکنده به رگهای معلم


  در راه هنر سوزد و اندر ره دانش                                                    

   قلب وتن وجان وهمه اجزای معلم


در ظلمت گمراهی و در تیرگی جهل                                                     

 نوری است فروزان دل بینای معلم


فارابی و سقراط وفلاتون و ارسطو                                                             

 کردندبه تن کسوت زیبای معلم


کی بود نشانی ز ترقی و تمدن                                                               

  هرگاه نبد فکرتوانای معلم.

افغانستان


کشور افغانستان قلب تپنده آسیا بین ۲۹ و ۳۸ درجه عرض جغرافیائی و بین ۲۹ درجه و ۳۰ دقیقه و ۲۸ درجه و ۳۰ دقیقه عرض شمالی و ۶۰ درجه و ۳۰ دقیقه و ۷۵ درجه و ۵۰ دقیقه طول شرقی نصف النهار گرینویچ و در نیمکره شمالی – شرقی و در محدوده آسیای میانه واقع میباشد

افغانستان سرزمینی کوهستانی و محاط بر خشکی است، و جز اردن تنها کشور خاورمیانه بشمار می‌آید که به دریا راه ندارد. مساحت آن ۶۵۲.۲۲۵ کیلومتر مربع و چهلمین کشور جهان از نظر مساحت به شمار می‌آید. طول مرزهای افغانستان حدود ۵۸۰۰ کیلومتر است، که شامل ۲۳۸۴ کیلومتر در شمال با جمهوری‌های تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان؛ ۲۲۴۰ کیلومتر از شرق و جنوب با جمهوری اسلامی پاکستان، ۷۳ تا ۹۳ کیلومتر مربع از سمت شمال شرقی از طریق تنگه واخان با استان مسلمان نشین سین‌کیانگ (سنجان) جمهوری خلق چین و ۸۵۵ تا ۹۳۰ کیلومتر در غرب با ایران (که ۶۱۹ کیلومتر آن با استان خراسان است).

بیشترین فاصله شرق تا غرب افغانستان، از دره یولی ( شرقی ترین نقطه ) تا دهانه ذوالفقار ( غربی ترین نقطه ) ۱۲۴۰ کیلومتر، و شمال تا جنوب آن ، از نقطه خمیاب در ولایت جوزجان ( شمالی ترین نقطه ) تا کوههای چاکایی ( جنوبی ترین نقطه ) ۸۵۵ کیلومتر است و حداقل فاصله آن با آبهای آزاد جهان از طریق مرزهای جنوبی و پاکستان ۵۰۰ کیلومتر است.
در برخی کشورها ، با وجود فشردگی قسمت اصلی سرزمینشان، قسمت کوچکی از خاکشان از بخش اصلی سرزمنی خود دور افتاده و توسط خاک کشورهای همسایه ، محصور شده است. به این کشورها دنباله دار می گویند که فاصله زیاد آنها از مرکز، اداره ی امور آن را با مشکلاتی رو برو می سازد. کشور ما افغانستان در ردیف کشورهای دنباله دار قرار می گیرد، که دره واخان در شمال شرقی کشور به صورت یک زائده از قسمت اصلی خاک آن جدا افتاده است. کشور ما از نظر شکل طبیعی شبیه یک مشت بسته است. همچنین افغانستان را می توان به شکل یک بادبزن نیز تصور نمود که دسته آن دالان واخان در ولایت بدخشان می باشد.

خشونت‌ آب‌ و هوای‌ افغانستان‌ یکی‌ از مهمترین‌ ویژگیهای‌ طبیعی‌ این‌ کشور بشمار می‌رود؛ به‌ این‌ معنا که‌ این‌ سرزمین‌ در زمستان‌ هوایی‌ بسیار سرد و در تابستان‌ هوایی‌ گرم‌ دارد. کوههای‌ هندوکش‌ به‌ طول‌۶۰۰ کیلومتر در نوار شمالی‌ و شرقی‌ این‌ سرزمین‌ گسترده‌ شده‌اند. پست‌ترین‌ نقطه‌ افغانستان‌ در جلگه‌ رود «جیحون‌» ۲۸۵ متر و بلندترین‌ بخش‌ این‌ سرزمین‌ در قله‌ نوشک‌ ۷۴۸۵ متر از سطح‌ دریا مرتفع‌تر است.

بخشهای گسترده‌ای از خاک افغانستان را عمدتاً در شمال و شرق کشور، کوهها وسنگلاخ‌ها پوشانده‌است کوههای هندوکش به طول ۶۰۰ و عرض ۱۰۰ کیلومتر از سمت شمال شرقی به غرب و جنوب غربی کشیده شده و تقریباً از میانه کشور می‌گذرد. این کوهها بیش از نیمی از سرزمین افغانستان را فراگرفته و برای شهرهای کابل، قندهار و هرات ارزش راهبردی مهمی ایجاد کرده‌است. کوههای قدر به سوی غرب امتداد می‌یابند، از ارتفاع آن کاسته می‌شود و در نزدیکی مرزهای ایران تبدیل به کوهها و تپه‌های کم ارتفاع می‌گردند.در بلندی‌های هندوکش همواره برف وجود دارد. حتی در تابستان‌ها نیز قله‌ها و یخچال‌ها پر برف است. در میان کوهستان‌های هندوکش، دره‌های ژرف و خوش آب و هوا و حاصلخیزی وجود دارد که محیط مساعدی برای پرورش دام و تولید میوه‌است. افغانستان سرزمین افراط و تفریط است، کوهها سر به فلک کشیده و دره‌ها ژرف، باران‌های بهاری و تابستان‌های خشک، زمستان‌های بسیار سرد و تابستان‌های گرم، بلندی‌های پوشیده از برف در طول سال و سرزمین‌های پست و خشک وسوزان. این افراط و تفریط در زندگی اجتماعی نیز وجود دارد. سرزمین افغانستان در طول تاریخ گلوگاه تهاجم به هند بوده است؛ جنگجویان بسیاری چون شاهنشاهان هخامنشی، اسکندر مقدونی، محمود غزنوی، تیمور گورکانی، نادر شاه افشار، از پیچ و خم کوهها و دره‌های این کشور خود را به هندوستان رسانده‌اند. علاوه بر این تا پیش از کشف راههای آبی در سده‌های اخیر و سپس گسترش راههای هوایی، خط مسیر بازرگانی شرق به غرب، از دشت شمالی آن می‌گذشت، گذرگاه کاروانهای جاده ابریشم از این سرزمین بوده که عموماً از راه قندهار به هند و از راه بلخ به چین می‌رفت. پس از کشف راههای آبی و سپس توسعه راههای هوایی، افغانستان مانند سایر سرزمین‌های آسیای میانه، تبدیل به منطقه‌ای بن‌بست شد و گذر هیچ بیگانه‌ای به آنجا نیفتاد. همچنین کوهستان‌های افغانستان سپر راهبردی استواری میان آسیای شمالی و آسیای جنوبی است.

کشور جمهوری اسلامی افغانستان از طرف شمال متصل است به جمهوریت های تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان اتحاد جماهیر شوروی از طرف غرب به کشور ایران از طرف شرق وجنوب به پشتو نستان و بلوچستان از طرف شمال شرق به ولایت سکیا نک چین محدود می گردد.

برای مشاهده سایر متن به ادامه مطلب مراجعه کنید.سر حدات افغانستان:
خط پامیر:
خط سر حدی ایکه از دره پولی الی جهیل ویکتوریا (زورکول) امتداد یافته و در سال ۱۸۹۵ تثبیت گردید به نام خط سر حدی پامیر یاد می گردد.
خط امیر شیر علیخان:
خط سر حدی شمال افغانستان که از جهیل ویکتوریا( زور کول) دریای آمو تا خم آب می رسد به نام خط سر حدی امیر شیر علی خان مسمی است. این خط سر حدی ۱۸۰۰ کیلو متر طول داشته ، در سال ۱۸۷۳ توسط نمایندگان روسیه، انگلستان وافغانستان به صورت یک کمیسیون مشترک تثبیت گردید.
خط ریجوی:
خط سر حدی شمال غربی که از خم آب الی دره ذوالفقار به شکل یک خم قوس امتداد یافته به نام خط ریجوی یاد شده و در سال ۱۸۸۴ تثبیت گردید.
خط فخری:
خط سر حدی افغانستان که از دره ذوالفقار تا کوه سیاه امتداد می یابد در سال ۱۹۳۵ تثبیت شده و به نام خط فخری مسمی است .
خط مکمهن:
در سال ۱۹۰۲ خط سر حدی جنوب غربی افغانستان که از کوه سیاه تا کوه ملک سیاه امتداد می یابد تثبیت شده و به نام خط مکمهن یا مکمهان یاد می گردد ۹۰ میل طول.
خط دیورند:
خط سر حدی شرقی و جنوبی افغانستان که از کوه ملک سیاه تا جنوب شرق کوتل
واخجیر امتداد می یابد در سال ۱۸۹۳ به طور یک جا نبه تثبیت گردید.
خط شمال شرقی:
این خط سر حدی که از دره یولی الی کوتل کلیک (جنوب شرق کوتل واخجیر) امتداد دارد به نام مرز شمال شرقی یاد شده که در سال ۱۹۶۴ به صورت فنی با نصب پیلرها علامه گذاری و تثبیت گردید.

سر حدات فعلی افغانستان که روی نقشه های امروزی ترسیم شده است کمتر از یک قرن از تثبیت آن ها نمی گذرد. در تثبیت سر حدات نقش مستقیم همسایه ها ازطرف غرب ایران از طرف شمال روسیه تزاری واز طرف جنوب و شرق هند با حکمیت ممالک مقتدر مانند انگلستان و روسیه تزاری دخیل بود . این دخالت ها که روی اغراض صورت می گرفت در تثبیت سر حدات پرابلم های سیاسی را بین دو دولت همسایه به وجود آورد.

با در نظر داشت موضوعات سیاسی در نیمه دوم قرن نوزده ، افغانستان به تدریج به شکل وچوکات سیاسی که فعلا در نقشه سیاسی آسیای مرکزی مشاهده می شود مبدل گشت.


کرزی از منظر مثبت

   
- مهم‌ترین دست‌آورد کرزی آزادی بیان و مطبوعات افغانستان است. در این سیزده سال، حکومت مورد حمله‌های تیز و تند بعضی از اصحاب رسانه قرار گرفت، اما دولت اگر به این انتقادها توجه نکرد، حد اقل ناخن انتقاد را نبرید. هیچ فردی به جرم نوشته‌ها و گفته‌هایش به زندان نیفتاد. صدها رسانه صوتی، تصویری و نوشتاری آغاز به فعالیت کرد و فعلن نیز فعالیت می‌کنند.

- جامعه مدنی فعلی افغانستان محصول 13 سال حکومت کرزی است. ملاعمر و رهبران جنگ‌های داخلی، جامعه جنگی را به میراث گذاشته بودند و هیچ خبری از جامعه مدنی نبود. اما کرزی باعث شد جامعه مدنی شکل بگیرد و به خاطر آزادی‌های موجود فعالیت‌های مدنی آغاز شود. با تمام نقدهایی که بر نقش جامعه مدنی وارد است، اما نادیده نگیریم در موارد بسیاری زیادی جامعه مدنی نقش جدی بازی کرده و سپری برای منافع مردم شده‌اند. 

- قانون اساسی نسبتن دموکراتیک فعلی نیز میراث سیاسی حامد کرزی است. اگر چند قانون‌شکنی در این مدت 13 سال کم نبود، اما نفس یک قانون تا حدودی دموکراتیک نیز گام بلندی در خلق یک فرهنگ آرمانی است. 

-  کرزی ساخت‌وساز را بر ویرانه‌های باقی‌مانده از دوران جنگ و جهاد بنا کرد. حکومت‌های گذشته برای کرزی چیزی به میراث نمانده بودند. شهرها ویران و بسیاری از خانه‌‌ها با خاک یک‌سان شده بود، اما در دروان کرزی بازارها و شهرک‌های زیادی ساخته شد و تا حدودی سیمای افغانستان عوض شد. 
- افغانستان کشور کاملن قومی و قبیله‌یی است. کرزی توانست تمام رهبران قومی را با هویت‌های مختلف و با خواست‌های متفاوت و بسیار زیاد در زیر یک چتر واحد سیاسی جمع کند.

- در دوران حکومت کرزی حلقه‌های فرهنگی و روشن‌فکری شکل گرفت. میلیون‌ها کودک به مکتب رفت. ده‌ها هزار جوان وارد دانشگاه‌ها شدند و از دانشگاه‌ها فارغ تحصیل. ده‌ها کانون فرهنگی ساخته شد و ده‌ها موسسه تحصیلات‌عالی و دانشگاه‌های خصوصی به فعالیت آغاز کردند.

- در دورن جنگ‌های داخلی تمام هست‌وبود ارتش افغانستان نابود شده بود. هیچ نشانه از نیروهای امنیتی متعلق به دولت وجود نداشت. برعکس کشور پر بود از افراد مسلح غیرمسوول و قومندانانی که در هر گوشه و کنار کشور به چور و چپاول دارایی‌های مردم غریب مشغول بودند، اما  حکومت کرزی توانست سه‌صدوپنجاه هزار نیروی امنیتی تربیه کند. امروزه آنان می‌توانند بدون حمایت نیروهای خارجی در بسیاری از مناطق از حمله‌های ویران‌گرایانه تروریست‌ها جلوگیری کنند.

- کرزی توانست یک روابط نیک با بسیاری کشورها برقرار کند. با بسیاری از کشورهایی که حتا با هم‌دیگر کشمکش داشتند. حفظ روابط بین این کشورها کاری سخت بود، اما کرزی توانست روابط خودش را با کشورهای رقیب و متخاصم حفظ کند.

-  در دوران حکومت کرزی قوه‌های سه‌گانه کشور تشکیل شد. سه دور انتخابات ریاست‌جمهوری برگزار شد و دو دور هم انتخابات مجلس نمایندگان و شوارهای ولایتی. با تمام تقلب‌ها و تخطی‌های صورت‌گرفته در تمام انتخابات بازهم نفس انتخابات با اهمیت و با ارزش است؛ زیرا مردم در انتخابات دموکراسی را به تجربه گرفتند. 

موارد ذکرشده نکته‌های مهم و مثبت 13 سال حکومت کرزی است، اما نکته‌های منفی و کاستی‌های جدی نیز در حکومت کرزی وجود داشت که در یک مقاله دیگر باید تحلیل و بررسی شود. مهم این است که دولت بعد از کرزی باید دست‌آوردهای با ارزش حکومت کرزی را حفظ و تقویت کرده و نکته‌های منفی و کاستی‌های حکومت کرزی را جبران کنند. تجربه‌های تلخ کرزی را تکرار نکنند و دست‌آوردهای مثبت کرزی را حمایت و پاس‌داری نمایند.