جریان تحولات تجدد در کشور ما وارد مرحله حساسی گردیده است. بعد از بیشتر از یک قرن تلاش منورین و آزادی خواهان افغانستان اخیراً نشانه های بارزی از ریشه گرفتن ترقی و پیشرفت به نظر می رسد. شاید بتوان به این داوری صحه گذاشت که بزرگ ترین صدمات را در پروسه وارد شدن کشور ما به جاده پیشرفت های تاریخی معاصر شتاب زدگی و عدم شناخت درست و بی برنامه گی زده باشد. بلافاصله باید افزود که مداخلات بیرونی نیز در متردد ساختن اقشار بزرگ اجتماعی که اسیر فرهنگ انحطاط و رکود بوده اند نقش داشته است. اما در مرحله اخیر افغانستان با شرکت گسترده جامعه جهانی پروسه پیشرفت و دموکراسی را به تجربه گرفت. علی الرغم تردید ها، دو دلی ها و منفی بافی ها از همان روز های اول مردم افغانستان با فرستادن فرزندان خود پسر و دختر به مکاتب جدید تئغیر شعور و ذهنیت خود را نشان دادند. اگر چه رشد پروسه تجدد را از یک جانب گسترده شدن منطقه ای و حتی جهانی شدن افراطیت و از طرف دیگر تحرک خرده فرهنگ های قومی، مذهبی و محلی در سطح جهان و منطقه به پیچیدگی دچار ساخت اما از یک طرف رشد شعور و تجربه عمومی و از جانب دیگر فشار و لنگر جامعه جهانی تا حدی این حرکت را تسهیل می کرد. طی نزدیک به دو سال اخیر که قوت های نظامی خارجی از کشور ما در حال بیرون رفتن اند و به تدریج قوای داخلی مسئولیت امنیت را به دوش می گیرند دوباره تردد ها و نگرانی هایی دامن زده شد اما قراین زیادی از جمله استواری قوای امنیتی افغانستان؛ و موضع گیری شخصیت های متنفذ در لویه جرگه مشورتی و اخیراً اشتراک پرشور مردم در انتخابات بر این تردد ها خط بطلان کشیده و ظاهر گردید که مردم مسیر تاریخی خود را به نفع تجدد و ترقی تعیین نموده اند. با آن هم ما دشواری های عظیمی پیش رو داریم ضرورت اول تربیت نیرو های انسانی مخصوصاً جوانان برای پاسخ گویی به برنامه همجانبه توسعه و ترقی است. از جانب دیگر میزان بالای از ثروت و سرمایه قابل استفاده برای ایجاد ظرفیت و عملی ساختن برنامه ها ضرورت می باشد. متاسفانه در اثر حضور گسترده نیرو های دوران جنگ که تا حد زیادی پایه های قومی و محلی دارند در برابر رشد نهاد های واقعاً مدرن دموکراتیک و مدنی از جمله احزاب و اتحادیه های سراسری نوین موانع ایجاد کرده اند. که در صورت عدم وجود رهبری آگاه و قوی پروسه را به دشواری مواجه می سازد. وجود باند های مافیایی قاچاق و زمین خواران و انحصار گران تجارت با این نیرو ها بی ارتباط نیست. البته این عوامل همکاران منطقه ای و جهانی نیز دارند. از طرف دیگر بحث انتخابات جاری اوضاع را پیچیده کرده است.
حرکت کنونی جامعه را به رکود مواجه کرده مخصوصاً اینکه هنوز حلقاتی از بیرون و منطقه خودکفا شدن افغانستان را به نفع خود ارزیابی نمیکنند و از نیرو های باز دارنده و عقب مانده به نفع خویش بهره می برند. پس بر همه عناصر آگاه زن و مرد و مخصوصاً جوانان است که مسئولانه با درک خطیر بودن اوضاع و مسئولیت های خود متحد شوند وجلو خود خواهی وقدرت طلبی های بزرگان کوچک پسند را بیگیرند اگر نه فردا دیر خواهد بود و تعلل این بار را تاریخ و مردم افغانستان بر ما نخواهند بخشید.
انتخابات ریاست جمهوری افغانستان قبل از هر موضوع دگر که به نحوی به سر نویشت افغانستان بستگی دارد ,بیش از پیش مورد توجه جامعه افغانی وجامعه بین المللی قرار گرفته است به خصوص که هرروز به تاریخ تعیین شده انتخابات نزدیک تر میشویم آمادگی های سیاسی , صف بندی گروها وچهره های مطرح در کشور رونق میابد از سوی دگر باور افکار عمومی بر این است اگر انتخابات ریاست جمهوری 2014 افغانستان بطور شفاف ودموکراتیک بر گزار نگردد افغانستان به سوی بحران امنیتی دوام دار ویاحتی بسوی جنگ داخلی کشانده خواهد شد از اینرو ثبات سیاسی و امنیت اجتماعی بستگی تنگآتنک به نحو برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 2014 دارد.
بر اساس مصوبه واعلان کمسیون مستقل انتخابات , تاریخ برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 2014 افغانستان در 16 حمل 1393 برابر با 5 اپریل 2014 تعیین گردیده است. این عمل کمیسیون انتخابات , تردید وگمانه زنی ها مبنی برتقدم وتاخر در تاریخ انتخابات را زودود.باتوجه به اوضاع امنیتی کشور, پشینه کاری کمیسیون مستقل انتخابات وبافت اجتماعی وفرهنگی افغانستان مشکلات وچالشهای متعدد قابل درک است.
الف : گستراندن بساط دموکراسی به عنوان یک پدیده جامعه مدرن که لوازم واقتضاءات خاص خود را دارد , در جامعه به شدت سنتی وقبیله گرا افغانستان یک پارادوکس سیاسی تلقی میگردد زیرا دموکراتیزه شدن یک کشور, طی یک فرایند دوام دار سیاسی وفرهنگی امکان پذیر است وحتی کشور های که بیش از یک قرن پشینه دموکراتیک دارند هنوز مر حله مطلوب از دموکراسی را تجربه نکرده است. در حالیکه افغانستان تا کنون در اغاز کار قرار دارد .با توجه به این امر که از پدیده دموکراسی تعریف های گوناگون ارائه گردیده است و نیز از سوی حاکمان خود کامه استفاده های مختلف از دموکراسی صورت گرفته است که تا تداوم قدرت خود را توجیه کنند.
قدر جامع اما از مقوله دموکراسی عبارت است از " حکومت مردم بر مردم که توام با مشروعیت سیاسی ومقبولیت مردمی باشد "در بستر چنین حاکمیت ,ساختاری نظام بنا نهاده می شود که ضامن امنیت , نظم ,وضع واجرای قانون می باشد .یکی از پیش زمینه های یک جامعه دموکراتیک , داشتن فر هنگ سیاسی واجتماعی است که ارزش ها وهنجار های دموکراتیک را بیپذیرد . در پرتو چنین فرهنگ, ارزش های مانند: حقوق بشر , برابری زن و مرد ,اجرای عدالت ,ازادی بیان ومذهب واحترام به قانون رشد ونهادینه می گردد .
در حالیکه افغانستان از نبود یک فرهنگ دموکراسی پذیر بشدت رنج مبرد ودر مقابل ارزش های دموکراتیک رفتارهای سنبلیک وگزینیشی صورت می گرد و جامعه هنوز به خرد و عقلانیت که منافع عمومی را بر منافع شخصی وقومی تر جیح بدهد نرسیده است. موضع گیری های قومی معیار اصلی در رفتار های سیاسی است . ارزش های مذهبی منابع مهم برای وضع قوانین مدنی است . در حالیکه در جوامع دموکراتیک حرکت های فراقومی وفرا مذهبی از اصول اساسی شمرده می شود و در عین زمان به ازادی عقائید و مذاهب در چار چوب معین قانونی احترام قائل است. از اینرو اشتی دادن یک پدیده جامعه مدرن وارزشهای ان با الگوهای جامعه سنتی, وقت و زمان طولانی را در بر می گیرد .
ب : همچنان اماده سازی افکار عمومی برای پذیرش فر هنگ کثرت گرائی سیاسی یکی از پیش فرض های جامعه دموکراتیک است ، در حالیکه افکار عمومی در کشور به این باور است که برای برخی گروه های اجتما عی باید اولویت های سیاسی لحاظ گردد , به خصوص برای بعهده گرفتن سمت های در هرم قدرت با ید به بر خی ترتیب های قومی , ملاحظه جدی صورت بیگرد.
این باور کاذب سیاسی مخالف با برابری حقوق شهروندی در عرصه های مختلف خدماتی است و عملا جامعه را به شهروند درجه یک و درجه دوم تقسیم می کند . بر گزاری انتخابات شفاف و عادلانه در راستای گزینش نمایندگان مردم , ریاست جمهوری و سائر حوزه های انتخاباتی شالوده اصلی یک حرکت دموکراتیک است . در نظام کنونی جهان ساز مان های ملی و بین المللی وجود دارد که مدافع انتخابات ازاد است و این نهاد های مدنی دارای ساز کا های مشخص برای برگزاری انتخابات شفاف است . در دهه اخرافغانستان نیز دارای چنین نهاد های مدنی گردیده است گر چند میزان موثریت این ساز مان ها قابل توجه نبوده است اما اصل این حرکت یک عمل مثبت و ارزشمند است.
انتخابات های قبلی ریاست جمهوری وپار لمانی نشان دادند که رای دهندگان در کشور بر اساس معیار های قومی و سمتی رای دادند شایسته سالاری و لیا قت فردی افراد در نظر گرقته نمی شود. عصبیت های قومی در کشور به حد جدی است که مانع هر نوع گزینش ازاد و دموکراتیک درعرصه انتخابات گردیده است , تصمیم گری های فردی تحت تاثر تصمیمم گری جمعی قرار می گیرد. ازمون های انتخابات قبلی نشان دادند هنوز زود است که یک رای دهنده در افغانستان توانائی تشخیص و انتخابات فرد مورد نظر خود را به صورت از ادانه و بدون وابستگی های قومی و منطقه ای داشته باشد و همچنین رای" گیرندگان" کوشش می کنند بازار کار زار قومی را گرم نگهداشته و برای خود یک پایگاه محکم قومی دست وپا کنند .
ج : صف آرائی فعلی احزاب سیاسی وگروه های قومی نشان می دهند که انتخابات اینده ریاست جمهوری به شدت به یک کاز زار قومی تبدیل خواهند شد , چهره های مهم اقوام غیر پشتون کوشش می کنند با شکل دهی یک حلقه و ائتلاف سیاسی, طلسم انحصار حاکمیت قوم خاص را در حوزه حاکمیت افغانستان به تاریخ سپرده و از طریق دموکراتیک برخی حلقات سیاسی را متقاعد به گردش قدرت کنند, گر چند که این هدف استراتژک به هیج وجه در ادبیات سیاسی این گروه های همسو رسما باز گو نشده است زیرا فرهنگ سیاسی مصلحت آمیز افغانستان فرصت " تابو" شکنیهای فرهنگی و سیاسی را در افغانستان نمی دهد .
رفتارهای سیاسی به طور اعم قومی است اما ادبیات سیاسی ملی است این شیوه رفتاری وگفتاری باعث ابهام در اهداف سیاسی فعالین سیاسی شده است و نیز منافی با اصل است که ازادی بیان به ان تاکید می کند " بگو آنچه را که فکر میکنی وانچه را که می پسندی" خود سانسوری ودگر سانسوری در فرهنک سیاسی کشور مخالف ادبیات دموکراتیک و ازادی بیان است, تازمانیکه بیان روشن برای اهداف سیاسی وجود نداشته باشد هیج راه حل برای نارسائی های موجوده یافت نخواهد شد.
د : انتخابات قبلی ریاست جمهوری و پارلمانی افغانستان نشان دادند که کمسیون مستقل انتخابات از نظر شیوه عمل و موضع گیری سیاسی خود , بشدت اسیپ دیده است . باطل شدن ملیون ها رای در انتخابات ریاست جمهوری وجابجائی بر خی نمایندگان پارلمان بعد از شمارش مجدد اراء, یک عمل انتخاباتی نه , بلکه یک عمل استصوابی بود .همچنان مخالفت اقای کرزی با دو عضو خارجی این کمسیون پنج نفره یکی دگر از مشکلات انتخابات پشرو است. از سوی دگر توزیع بیش از حد کارت های انتخاباتی که به نظر میرسد بیش ار تعداد رای دهندگان در کشور است , یک مشکل اساسی در راستای انتخاباتی شفاف وعادلانه می باشد . نبود امار مشخص از تعداد کل رای دهندگان در کشور باعث ابهام در کل اراء می گردد .
دولت افغانستان در طول سالهای گذشته قادر به آمار گری نفوس کشور نگردید عدم کنترل جمعیت افغانستان از سوی دولت , مانع سلطه حکومت در امور خدمات رسانی میگردد در چنین حالت تعداد کل اراء بیشتر از روی حدس وگمان است نه از روی معیار های مشخص که ضامن حقوق شهروند است , ضایع شدن رای یک شهروند در هر حالت ان به معنای نقض حقوق شهروندی است , دولت موظف است که ازحقوق شهروندان خود حفاظت کند در حالیکه این تعهد حقوقی وقانونی از سوی دولت افغانستان رعایت نمی گردد, در عین زمان شیوه های رای گیری وجذب رای ازسوی کاندید ها انتخاباتی در ولایات مختلف از روی زور,ارعاب و یا تطمیع های عواب فریبانه صورت می گرد. کمسیون مستقل انتخابات ملزم است که با داشتن معیارهای مدرن وقابل اجراء راه را برای یک انتخابات آزاد فراهم کند.
ه : نبود امنیت سراسری درکشور یکی از چالش های دگر در راستای یکانتخابات ازاد می باشد. همزمانی خروج نیروهای ناتو با بر گزاریانتخابات ریاست جمهوری 2014 فرصت نا امن سازی را برای گروه های تروریستی فراهم می کند . بحث خروج نیروهای امریکائی از افغانستان در 2014 ماه ها است که در محافل سیاسی ومطبوعاتی یکی از موضوعات جدی بوده است . بدیهی است که مخالفان نظام افغانستان از این دو فرصت مهم برای نا امن سازی افغانستان استفاده خواهد کرد. برگزاری ناکام انتخابات ریاست جمهوری یکی از اهداف مهم مخالفان دولت افغانستان است گروه طالبان وسائر شبکه های همسو در تلاش خواهد بود که از هر فرصت ممکن استفاده نموده تا فضای انتخابات را مختل سازند . نیروهای امنیتی افغانستان اعم از پلیس و اردو در محک ازمون امنیتی مهم قرار خواهد گرفت , گر چند که نهادهای امنیتی کشور مثل سائر زیر مجموعه های بدنه دولت از فساد اداری و نبود دسیپلن لازم رنج می برند. علاوه بر آن,خروج نیروهای ناتو ویا حد اقل آ غاز خروج ناتو در اوائل 2014 از افغانستان از نطر روانی دولت را تحت فشار قرار می دهد این ضعف روانی دولت باعث میشود که نیروهای مخالف دولت مورال بیشتر پیدا کنند .از سوی دگر تلاش های صلح با مخالفین دولت افغانستان در مسیر قرار ندارد که منجر به صلح واقعی در افغانستان گردد, لذا مشکلات امنیتی کما کان به حال خود باقی است با وجود مشکلات وچالش های متعدد که پاره از ان در اینجا یاد اوری گردید , انتظار یک انتخابات که با نرم های امروزی تطبیق داشته باشد بعید به نظر میرسد اما نفس این عمل یک امر مثبت ارز یابی وبه قول معروف تمرین دموکراسی است .
فرهنگ مطالعه و کتابخوانی درولایت غزنی نسبت به چند سال گذشته رشد کرده و دانش آموزان ومحصلین این ولایت، بیشتر به مطالعه کتاب رو آورده اند.
شماری ازفرهنگیان ومسوولان کتابخانه ها درغزنی می گویند که طی سال های اخیرفرهنگ مطالعه وکتاب خوانی درمیان بسیاری ازباشندگان به ویژه قشرجوان رشد نموده است.
احمد ضیا مقداد مسئول کتابخانه عامه معارف درولایت غزنی می گوید که فرهنگ مطالعه وکتاب خوانی در میان جوانان درغزنی درمقایسه به ده سال قبل افزایش چشمگیر یافته است.
او علاوه می کند که اکنون شمار کتابخانه های معارف نیز بیشتر شده است و روزانه بین ۳۰۰ تا چهار صد نفر مراجعه کننده دارند که افزایش چشمگیری را نسبت به سالهای گذشته نشان می دهد.
از سویی هم فرهنگیان این ولایت می گویند که کمبود کتابخانه، نبود منابع ومواد طبع شده مورد نیاز درولایت سبب کاهش علاقه مندی جوان به فرهنگ مطالعه شده است.
غلام محمد ضیا روان یکی از فرهنگیان غزنی به این باور است که فرهنگ مطالعه کتاب در این ولایت کاهش یافته است.
او می گوید:" اکنون جوانان مجبور به مطالعه نیستند زیرا انترنت وشبکه های اجتماعی دسترسی هرجوانی را به منابع بروز شده امروز آسان تر ساخته است".
فرهنگ مطالعه وکتابخوانی بیشتر بین دانش آموزان مکتب ومحصلین موسسات تحصیلات عالی کشور رایج است.
به باور روانشاسان مطالعه کتابهای غیردرسی درکنارکتب آموزشی مکاتب ومراکزتحصیلی، ذهن جوانان را برای یادگیری فعال تر می کند.
این در حالی است که شماری ازباشنده گان ولایت غزنی به ویژه قشرجوان ازنبود کتاب، کتابخانه ودسترسی به انترنت شکایت دارند.
محمد آصف حسینی یک تن از دانشجویان پوهنتون غزنی می گوید بسیاری ازمنابعی که ازطرف استادان برای آنان معرفی می شود آنان همان منبع درسی شانرا ازغزنی بدست آورده نمی توانند ومجبورند تا کتاب های مورد نیازشا ن را ازکابل با قیمت گزاف تهیه کنند.
جوانان می گویند کمبود کتاب وکتابخانه کافی وهمچنان نبود سالن مطالعه دراین ولایت باعث شده است تا فرهنگ کتاب خوانی دربین مردم به ویژه قشرجوان این ولایت کمرنگ شود.