Sargand magazine

www-qais.blogsky.com

Sargand magazine

www-qais.blogsky.com

گرامر انگلیسی

Infinitive مضدر

مصدر کلمه ایست که معنی انجام عملی را به صورت آزاد و کلی بیان می کند و وابسته به هیچکدام از زمان ها نیست.از همین مصدر است که افعال را در زمانهای حال - گذشته و آینده  بکار می بریم. در حقیقت می توان گفت که مصدر ریشه فعل یا مادر افعال است.علامت مصدر در زبان فارسی (ت-ن) و (د-ن) می باشد.مانند:رفتن ، آمدن، نوشیدن، خوردن.همانطوریکه در زبان فارسی خود کلمه مصدر (مثل نوشتن ) را در جمله بکار نمی بریم در زبان انگلیسی نیز خود کلمه مصدر یعنی فعل و حرف اضافه to بکار برده نمی شود ، مگر بعد از بعضی از افعال خاص که فقط بعد از آنها از مصدر استفاده می شود.

مثال :           I like to drink some cold water    دلم می خواهد مقداری آب خنک بنوشم

توجه: اگر فعل like بصورت یک مفهوم کلی و عمومی بکار رود بعد از آن بایستی از اسم مصدر استفاده شود.

مثال:       I don,t like smoking cigarette   من سیگار کشیدن را دوست ندارم

کاربرد مصدر زبان انگلیسی:

1. بعد از افعال زیرمصدر بکار می رود:

قول دادن

 promise

فراموش کردن

forget  

خواستن

want  

دوست داشتن

like

سوگند خوردن

swear

موافقت کردن

agree

امتناع کردن

refuse

قصور کردن

fail

امیدواربودن

hope

درنگ کردن - تأمل کردن

hesitate

دوست داشتن

would like

یادگرفتن - آموختن

learn

تصمیم داشتن

decide

تصمیم گرفتن

make a decision

قصد داشتن

plan

تصمیم گرفتن

determine

به عهده گرفتن

under take

به نظر رسیدن

seem

اداره کردن- سازمان دادن

manage

سعی کردن

try

کوشش کردن

attempt

توقع و انتظار داشتن

expect

ترسیدن ( از انجام کاری)

be afraid

آرزو کردن - آرزو داشتن

wish

 

2.بعد از افعال زیر ابتدا مفعول و سپس از مصدر استفاده می گردد:

 

دستوردادن

order

انتظار و توقع داشتن

expect

گفتن

tell

خواهش کردن

ask

خواستن

want

نصیحت کردن

advise

اغواکردن- وسوسه کردن

tempt

غدغن کردن

forbid

آموختن- یاددادن

teach

اجازه دادن

allow

ترغیب کردن

persuade

سفارش کردن -پیشنهادکردن

recommend

خواهش و تمناکردن

beg

فرمان و دستوردادن

command

مثال:

I want you to listen to him   از شما می خواهم که به حرف او گوش دهید

He asked me to come here   او از من خواهش کرد که به اینجا بیایم

I allowed him to go with you   من به او اجازه دادم که با شما برود

He persuaded me to fight with Ahmad   

او مرا ترغیب کرد که با احمد نزاع  کنم

نکته : بعد از افعال فوق همانگونه که میتوان از مصدر استفاده کرد،از مصدر منفی نیز استفاده می شود.

مثال:

I want u not to listen to him    از تو می خواهم که به حرف او گوش نکنی

He asked me not to come here    او از من خواهش کرد اینجا نیایم

3.بعد از صفات از مصدر استفاده می شود.

مثال:

I am glad to see you               از دیدن تو خوشحالم

Is it possible to meet him؟       آیا ملاقات با او امکان دارد؟

4.بعد از کلمات where-what-which-whom-when اگر فعل بکار رود،حتماً بصورت مصدر است.

مثال:

When I got there,I didn,t know what to do

وقتی به آنجا رسیدم ، نمی دانستم چه کار کنم

I don,t know where to go            نمی دانم کجا بروم

5.بعد از کلمه how فعل همیشه به صورت مصدراست. مثال:

Do u know how to go there؟            آیا میدانید چطور باید به آنجا برویم؟

6.برای پاسخ ونشان دادن علت انجام کاری از مصدر استفاده می شود.

مثال:

Why did u go to England؟

I went to England to see my brother

7.بعد از قید زمان- قید مکان - قید حالت و it,s time  از مصدر استفاده می گردد.

مثال:

1.He came last night to speak with my father

2.He went to England to see his brother

3.He opened the door slowly not to awake the baby

4.It,s time to go

8.بعد از کلمات the first- the second-the last  فعل بصورت مصدر است.

مثال:

He was the first to leave the meeting

اواولین فردی بود که جلسه را ترک کرد.

توجه : چنانچه بعد از کلمات فوق از اسم استفاده گردد جمله فوق و نمونه های مشابه به شرح زیر تغییر می کنند.

He was the first person that left the meeting

 

Gerund اسم مضدر

اسم مصدر کلمه ایست که ریشه فعلی دارد و با اضافه کردن ing به آخر فعل تشکیل می شود.اسم مصدر کلیه خواص اسم را دارد و در حقیقت یک نوع اسم معنی محسوب می گردد.مثلاً وقتی می گوییم سیگار کشیدن برای بدن شما مضر است کلمه سیگار کشیدن در یک مفهوم کلی بکار رفته و هیچگونه اشاره به کشیدن سیگار در لحظه مخصوص نمی کند.  smoking cigarette is harmful to your health سیگار کشیدن برای سلامتی شما مضر است. درجمله فوق کلمه smoking اسم مصدر است که از ریشه فعل smoke گرفته شده و نباید آنرا با وجه وصفی حال عوضی گرفت که عمل سیگار کشیدن بصورت حقیقی و واقعی انجام شود که اکثراً در زمانهای استمراری ما شاهد آن خواهیم بود. مثال: John is smoking a cigarette now جان در حال سیگارکشیدن است

When I entered the room,he was smoking  cigarette زمانی که وارد شدم،او داشت سیگار می کشید.

در دو جمله فوق کلمه smoking نشان دهنده انجام یک عمل به صورت واقعی است پس وجه وصفی محسوب می گردد.زیرا هیچگونه اشاره ای به سیگار کشیدن در یک مفهوم کلی نشده است.

موارد کاربرد اسم مصدر

1. بعنوان فاعل جمله 

مثال:Reading french is easier than writing it

2. بعنوان مفعول جمله 

مثال:I like swimming in the summer

3. بعنوان صفت قبل از اسم

This  swimming pool is too deep

این استخر شنا خیلی عمیق است

4. در ممنوعیت هایی که بصورت عبارات کوچک نوشته می شود.

مثال:    No smoking  اینجا سیگار کشیدن ممنوع است

این جمله در اصل بصورت زیر بوده و به  منظور خلاصه نویسی تبدیل به عبارت فوق شده است

smoking is forbidden here

5. بعد از حرف اضافه از اسم مصدر استفاده می گردد.

مثال: He is good at telling lies

او در دروغ گفتن خوب وارد است

 Can u touch the floor without bending your knees؟

آیا می توانید بدون خم کردن زانوهایتان کف اتاق را لمس کنید؟

6.بعد از افعالی که دارای حروف اضافه مخصوص به خودشان می باشند.

مثال: He insisted on seeing u   او اصرار داشت شما را ببیند

He is interested in fishing  او به ماهیگیری علاقه زیادی دارد

He was charged with stealing  او متهم به سرقت بود

7.بعد از صفات ملکی یا ضمایر مفعولی

مثال:  I cant remember his driving

         I cant remember him driving رانندگی او را نمی توانم بخاطر بیاورم

       I know that your coming will worry him  می دانم که آمدن تو او را نگران خواهد کرد

8.بعد از افعال و عبارات زیراسم مصدر می آید.

دست کشیدن - متوقف کردن

stop

تمام کردن - به پایان رساندن

finish

بازداشتن از - ممانعت کردن

prevent

دوری کردن- دوری جستن

avoid

ریسک کردن - خود را به مخاطره انداختن

risk

به تعویق انداختن - به بعد موکول کردن

postpone

لذت بردن - خوشگذرانی کردن

enjoy

قدردانی کردن

appreciate

اهمیت دادن

mind

بررسی کردن -وارسی کردن

consider

انکار کردن- تکذیب کردن

deny

پذیرفتم - قبول کردن

admit

تنفرداشتن از- متنفربودن از

dislike

تنفرداشتن از- متنفربودن از

detest

پیشنهادکردن

suggest

بخشیدن - عفو کردن

forgive

مقاومت کردن - ایستادگی کردن

resist

رنجیدن - دلخورشدن از چیزی

resent

مستلزم بودن - لازم داشتن - گرفتار کردن

involve

ترس و بیم داشتن

dread

تمرین کردن

practice

پیش بینی کردن

anticipate

عادت داشتن به انجام کاری

to be used to

عادت داشتن به انجام کاری

to be accustomed to

بیم داشتن از- ترسیدن از

to be afraid of

مشتاقانه انتظار کشیدن

to look forward to

نتوانستن از انجام کاری خودداری کردن

can not help

تحمل نکردن - طاقت نداشتن

can not stand

بی فایده است - فایده ندارد

its no use

خوب نیست - صحیح نیست

its no good

ارزش داشتن

to be worth

سخت مشغول بودن - سخت گرفتار بودن

to be busy

ترک کردن- ول کردن - رها کردن

to quit

حوصله انجام کاری را داشتن

feel like

مثال

1.He stopped reading            او ازمطالعه دست کشید

2.We finished writing our homework           نوشتن تکلیف را تمام کردیم

3.Who can prevent us from getting married?      چه کسی می تواند ما را از ازدواج کردن باز دارد؟

4.You can hardly avoid meeting her     شما می توانید ازملاقات با او دوری کنید

5.You shouldn,risk going out if u have a cold      اگر سرما خورده اید نباید ریسک کنید و بیرون بروید

6.Postpone sending an answer to their request    پاسخ به درخواست انها را به تعویق بیاندازید

7.I enjoy studying English               از مطالعه انگلیسی لذت می برم

8.we will appreciate receiving an answer immediately     ما از اینکه پاسخ سریعی دریافت کردیم آنرا قدردانی خواهیم کرد

9.Do mind waiting a few minutes in the hall?    ایا اهمیتی دارد اگر چند دقیقه ای در هال منتظر باشید؟

10.We are considering buying a new house     ما مشغول بررسی خرید یک منزل جدید هستیم

11.He denied taking the book     او حاشا کرد که کتاب را برداشته است

12.He admitted making a mistake     او پذیرفت که اشتباه کرده است  

13.I dislike getting up early          از زود بیدارشدن بیزارم

14.I detest writing letter              از نامه نوشتن بیزارم

15.They suggested waiting till dawn          آنها پیشنهاد کردند که تا سپیده دم منتظر بمانند

16.Forgive my interrupting u                    مرا ببخشید از اینکه صحبت شما را قطع کردم

17.I couldn,resist buying the car             نتوانستم در خرید اتومبیل مقاومت کنم ( یعنی آن را خریدم)

18.He resented being punished               او رنجید از اینکه مورد تنبیه واقع شد

19.Putting in a new window,will involve cutting away part of the wall        بکار گذاشتن یک پنجره جدید مستلزم قطع کردن قسمتی از دیوار است

20.She dreads lending money to me      اواز اینکه به من پول دهد می ترسد

21.You should practice speaking English     شما بایستی صحبت کردن انگلیسی را تمرین کنید

22.He anticipated raining           او باران را پیش بینی کرد

23.I am used to getting up early      من عادت دارم که زود از خواب برخیزم

24.He is accustomed to smoking 20 cigarettes every day    او عادت دارد که روزی 20عدد سیگار بکشد

25.He is afraid of talking to her father     او می ترسد با پدرش صحبت کند

26.I am looking forward to seeing you    مشتاقانه انتظار دیدن شما را می کشم

27.I can,t help laughing           نمی توانم نخندم

28.I can,t stand hearing these words      من تحمل شنیدن این حرفها را ندارم    

29. It is no use arguing with him             صحبت کردن با او بی فایده است

30. It is no good talking to him like this             خوب نیست با او این طور صحبت کنید

31.This film is not worth seeing          این فیلم ارزش دیدن را ندارد

32.He is busy studying             او سخت مشغول مطالعه است

33.I have decided to quit smoking              من تصمیم گرفتم سیگار را ترک کنم

34.I don,feel like working             حوصله کار کردن را ندارم

توجه :بعد از فعل go اکثرافعال بصورت  اسم مصدر بکار می روند که مهمترین آنها عبارتنداز:

go swimming   شنا کردن

go fishing       به ماهیگیری رفتن

go shopping   به خرید رفتن

go climbing   به کوهنوردی رفتن

9.بعد از بعضی افعال علاوه بر اسم مصدر می توان از مصدرنیز استفاده کرد. این افعال عبارتنداز:

افسوس خوردن- پشیمان شدن

regret

شروع کردن

begin

اجازه دادن

permit

شروع کردن

start

اجازه دادن

allow

ادامه دادن

continue

سعی کردن

try

دوست داشتن

like

قصد داشتن - پیشنهاد کردن

propose

بیزار بودن

hate

آن احتیاج دارد

it wants

سعی کردن

attempt

احتیاج دارد

it needs

قصد داشتن

intend

غفلت کردن

neglect

خیلی علاقه داشتن

love

دست کشیدن-باز ایستادن

cease

ترجیح دادن

prefer

بخاطرداشتن - بخاطر آوردن

remember

فراموش کردن

forget

 

مثال:

I remember seeing him somewhere before

بخاطر می آورم که او را قبلاً جایی دیده باشم

I remember to post your letter on my way home

بخاطر دارم که نامه تو را سر راهم به منزل پست کنم

نکته:اگر بعد از فعل try مصدر بکاررود معنی Try سعی کردن و کوشش کردن است ولی چنانچه بعد از آن اسم مصدر بکار رود معنی آزمایش کردن را می دهد. مثال:

They tried to put wire-netting all round the garden

آنها سعی کردند اطراف باغ را سیم طوری بکشند

They tried putting wire-netting all round the garden

آنها برای آزمایش اطراف باغ را سیم طوری کشیدند(آزمایش کردند که ببینند آیا مشکل آنها حل میشود یا خیر؟)

نکته :اگر بعد از فعل propose مصدر بکاررود معنی قصد داشتن را می دهد ولی چنانچه بعد از آن اسم مصدر بکاررود معنی پیشنهاد کردن را می دهد.مثال:

I propose to start studying tomorrow

من قصد دارم مطالعه را از فردا آغاز کنم

I propose waiting for him for five minutes

پیشنهاد می کنم پنج دقیقه منتظر او بمانیم

/

مثال برای it wants

The grass wants cutting

The grass wants to be cut  چمن احتیاج دارد که زده شود (چمن باید کوتاه شود)

 

The garden wants watering

The garden wants to be watered  باغ احتیاج به آب دارد( به باغ باید آب داده شود)

 

Articles حرف تعریف

۱. حرف تعریف نامعین

۲.حرف تعریف معین

۱.a - an نامعین : قبل از اسم مفردی می آید که برای گوینده و شنونده مشخص نیست.

مثال:a book کتابی

an apple سیبی (یک سیب)

نکته1a و an قبل از اسامی غیرقابل شمارش به کار نمی روند

نکته 2:an قبل از اسمی به کار می رود که اولین حرف آن یکی از حروف صدادار ( u , o, i,e,a) باشد.

مثال: an egg یک تخم مرغ

نکته 3: اگر حرف h در اول کلمه ای خوانده نشود در این صورت از حرف تعریف an استفاده می شود.

مثال: an hour یک ساعت

نکته 4: همچنین قبل از کوته نوشت هایی که با مصوت ( یعنی با تلفظ صدادار ) از حرف تعریف an استفاده می شود.

مثال: an MP یک نماینده مجلس ( تلفظ کلمه = empi)

قبل از اسمی به کار می رود که اولین حرف آن بی صدا باشد.

مثال: a child بچه ای (یک بچه)

نکته: اگر u و eu صدای یو /:ju/ بدهند قبل از آنها a به کار می رود.

مثال : a university

a European

نکته : اگر اسمی با o شروع شود ولی صدای و /w/ بدهد باز هم از a استفاده می شود.

مثال: a one year old child یک بچه یک ساله

موارد کاربرد a , an

1. برای بیان کلی چیزی از a/an استفاده می شود.

مثال :A baby deer can stand as soon as it is born

بچه آهو درست پس از تولد می تواند سرپا بایستد.

2.برای مطرح کردن چیزی که قبلا در مورد آن صحبت نشده است.

مثال: I saw a snake    یک مار دیدم

3.همراه با عبارت های عددی و برای بیان قیمت ، سرعت و نسبت از a و an استفاده می شود.

مثال :

یک دوجین

a dozen

دو، دوتا

a couple of

یک صد

a hundred

یک سوم

a third

نیم ، نیمی از

a half

خیلی ،زیاد،خیلی زیاد

a great deal

تعداد زیادی،مقدار زیادی

a lot of

 

ساعتی پنجاه مایل( پنجاه مایل در ساعت)

fifty miles an hour

ده دلار در روز

 a day  $10

در این مورد a/an جایگزین per ( در / هر) است.

 

 ۳.با اسامی مشاغل:

مثال: HE is an engineer او مهندس است

۴. هرگاه قبل از اسامی اشخاص ش a و an به کار رود ، نشان می دهد که شخص برای گوینده ناشناس است.

مثال: A Mr.Smith  آقایی به نام اسمیت

حرف تعریف معین The

این حرف قبل از هر اسم مفرد، اسم جمع قابل شمارش و غیرقابل شمارش که مشخص باشند، به کار می رود.

موارد استفاده

1. قبل از اسامی که در طبیعت فقط یکی از آنها وجود دارد.

مانند: the earth زمین (کره)

the moon ماه

the sun خورشید

the sky آسمان

2. قبل از اسم شخص یا چیزی که نزد گوینده و شنونده معلوم و مشخص باشد.

could u open the door please؟

در مشخص است

3.هرگاه اسمی قبلا ذکر شده باشد، بار دوم از the استفاده می کنیم.

4.قبل از صفات عالی

The biggest

The most beautiful

5.قبل از وسایل موسیقی

The piano

6.قبل از اسم مفردی که بیانگر طبقه ای از چیزها( اسامی حیوانات،گیاهان،اختراعات و قسمت های بدن) باشد.

The cat is a mammal گربه یک پستاندار است

 در واقع با قرار دادن The قبل از اسم مفرد قابل شمارش ،آن را به اسم عام تبدیل می کنیم.

7.قبل از دهه و قرن

The 1800s دهه 1800

The twentieth century قرن بیستم

8.قبل از عبارتهای مربوط به مکان و زمان

The past گذشته

The West غرب

9.قبل از اعداد ترتیبی

The first اولین

 قبل از اعداد اصلی به کار نمی رود.

 

10.قبل از چیزهایی که مفهوم کلی دارند حرف تعریف The به کار نمی رود ولی برای چیزهای جزئی ( جزئی از کل )حرف تعریف The  به کار می رود.

مثال: Gold is precious طلا قیمتی است.

 The gold in your watch is precious طلایی که در ساعت شماست قیمتی است.

 حروف اضافه in و of بعد از اسم، بیانگر حالت جزئی اسم هستند.

11.قبل از کشورها ، ایالات ، شهرها ، دانشگاه ها و مدارس که دارای حرف اضافه

of هستند و قبل از کشورهایی که شکل جمع دارند یا دارای یک صفت هستند

توجه: Great Britain ( بریتانیای کبیر ) مستثنی است و The نمی گیرد.

The state of Florida

The Netherlands

12.قبل از اسامی اقیانوس ها،رودها،دریاها،خلیج ها و اسامی رشته کوه ها ، جزایر و دریاچه ها

توجه: قبل از اسم کوه تنها ، جزیره تنها و دریاچه به صورت مفرد THe به کار نمی رود.

13.قبل از مناطق جغرافیایی

قبل از اسامی قاره ها به کار نمی رود.

شرط ها

به جای if در جملات شرطی می توان از معادل آن که ادوات شرط نامیده می شوند استفاده کرد. مهمترین این ادوات و کاربرد آنها به قرار زیر است:

1.unless=if not

در جملات شرطی چنانچه if clause  حالت منفی داشته باشد می توان از معادل آن یعنی کلمه unless به معنی مگر اینکه استفاده نمود.مثال:

You can not buy this car if you have not enough money

شما نمی توانید این اتومبیل را بخرید اگر پول کافی ندارید

 بنابراین جمله ای که با if همراه است منفی و جمله ای که با unless همراه است مثبت است

2. or else

این دو کلمه به معنی در غیر اینصورت جزء ادوات شرط محسوب شده و در جملات شرطی بکار می رود.

مثال:

study your lessons.if u dont , I will tell your father

study your lessons. or else ,I will tell your father

درسهایت را بخوان در غیر اینصورت به پدرت خواهم گفت.

otherwise: جزو ادوات شرط محسوب شده و چنانچه در جمله ای که اشاره به زمان حال میکند،بکار رود بعد از آن بایستی از فرمول (فعل زمان حال + would ) استفاده کرد . ولی اگر زمان جمله گذشته ساده باشد ،بایستی بعد از otherwise از (اسم مفعول + would  + have ) استفاده نمود.

مثال : she is not at home, otherwise she would come

او در منزل نیست و الا می آمد.

she was not at home yesterday, otherwise she would have come

او دیروز در منزل نبود و الا می آمد.

on condition that=مشروط بر آنکه:

They will start to work on condition that we pay them some money

آنها کار را شروع خواهند کرد مشروط برآنکه ما مقداری پول به آنها بدهیم

as long as= مادامی که = تا زمانیکه

As long as he continues abstinate ,no one will help him

تا زمانیکه به کینه جویی ادامه دهد کسی به او کمک نخواهد کرد

providing=provided: این دو کلمه هر دو در معنی معادل یکدیگرند و بجای if در جملات شرطی بکار می روند

She could get better provided she took some medicine

اگر مقداری دوا میخورد بهتر میشد

Were to

با دقت به دو جمله توجه کنید

If he lived in paris, he might change his idea

اگر در پاریس زندگی می کرد ممکن بود عقیده اش عوض میشد

در این جمله به جای گذشته فعل زندگی کردن( lived) می توان از were to با اضافه کردن زمان حال فعل استفاده نمود. در حقیقت می توان گفت که were to live برابر است با lived.

If he were to live in paris, he might change his idea

Suppose=Supposing: این کلمه حالت شرطی را بیان میکند که برای گوینده یک تصور است و گوینده آن را برای خود فرض میکند.

مثال:

Supposing he would ask u to go with him

Suppose he would ask u to go with him

فرض کن او از تو خواهش می کرد با او بروی.

آمدیم و او از تو خواهش کرد با او بروی یعنی اگر او  ازتو خواهش می کرد که با او بروی چه اتفاقی می افتاد؟

But for:این کلمه درست معادل ( if it were not for ) می باشد.

But for the storm ,we should have arrived earlier

If it were not for the storm, we should have arrived earlier

اگر به خاطر طوفان نبود ما زودتر وارد شده بودیم.

But for your brother,I would hit him

If it were not for your brother,I would hit him

اگر بخاطر برادرت نبود او را کتک می زدم

If only: چنانچه کلمه only  بعد از حرف شرط If  بکار رود امید به انجام کار یا عملی را در زبان انگلیسی نشان می دهد.

If only در سه مورد بکار میرود:

1. چنانچه بعد از آن زمان حال قرار بگیرد نشان دهنده امید و آمال گوینده در زمان آینده است

If only he comes here on time     امید است که او به موقع به اینجا بیاید

2. چنانچه بعد از If only گذشته یا ماضی بعید بیاید نشان دهنده افسوس و تأسف از انجام عمل بترتیب در زمان حال و گذشته است و در این حالت نقش I wish یا we wish را در جمله بازی می کند.

If only he did not drive so fast

we wish he did not drive so fast  ای کاش او اینقدر تند رانندگی نمی کرد

If only he had not talked to me last week

I wish he had not talked to me last week

ای کاش او هفته گذشته با من صحبت نمی کرد.

3.چنانچه بعد از If only کلمه Would قرار بگیرد نشان دهنده ی آرزوی انجام عمل در زمان آینده است

If only it would stop raining tomorrow

I wish it would stop raining tomorrow

ای کاش فردا باران قطع میشد

جمله فوق نشان می دهد که در حال حاضر باران می بارد و چون گوینده فرضاً قصد سفر دارد و یا می خواهد به پیک نیک برود لذا در دل این آرزو را می کنه که ( ای کاش فردا باران قطع می شد).

تبصره: چنانچه در جملات شرطی قسمت if clause و نتیجه آن هر دو با فعل کمکی will بکار روند ، will درif clause معنی محبت کردن و درخواست موءدبانه را می دهد

If u will lend me 5 pounds,I will pay the bill

اگر محبت کنید و 5 پوند به من قرض بدهید صورت حساب را پرداخت خواهم کرد.

 

جملات شرطی

CONDITIONAL SENTENCES

بطورکلی هرگاه انجام امری به تحقیق یافتن امر دیگری موکول شود،امری که مانع انجام امر دیگری باشد شرط نامیده می شود که آن را در انگلیسی condition گویند.مثلاً اگرعلی به اینجا بیاید ، مطلب را به او خواهد گفت.دراین جمله شرط امر آمدن علی است و چنانچه علی نیاید دیگر مطلبی باو گفته نخواهد شد.بنابراین قسمت اول جمله یعنی اگر علی به اینجا بیاید شرط را در بردارد آن را جمله شرطی وقسمت دوم یعنی مطلب را به او خواهم گفت که جواب شرط است جمله جزایی یا نتیجه گویند.

جمله شرط را در انگلیسی if clause و جمله جزایی را که همان نتیجه جمله باشد main clause گویند.

مثال :If you study hard، you will pass the examination

main clause ,if clause

اگر سخت مطالعه کنی، از امتحان قبول خواهی شد

انواع جملات شرطی

۱ . شرطی نوع اول : آینده ممکن Future possible

دراین نوع جمله انجام شرط در آینده کاملاً مقدور و میسر است یا به عبارت دیگر انجام وقوع آن زیاد است.قسمت if clause دراین جمله زمان حال ساده و نتیجه جمله زمان آینده ساده است.

مثال : If it rains ,you will get wet

اگر باران ببارد خیس خواهی شد

درشرطی نوع اول ممکن است نتیجه با افعال مخصوص نیز بکار رود.

مثال :If you go there ,you may see him

اگر آنجا بروی، ممکن است اورا ببینی.

در شرطی نوع اول ممکن است نتیجه فعل امر باشد.

مثال :If he telephones ,tell him that I am not at home

اگر تلفن کرد به او بگو که در منزل نیستم

ممکن است قسمت if clause زمان ماضی نقلی باشد .

مثال : If you have finished your lesson,you can go home

اگر درس خود را تمام کرده اید، می توانید به منزل بروید.

۲ . شرطی نوع دوم : حال تصوری  یا حال غیر واقعی Present unreal ,Present imaginary

در این نوع جمله شرطی قسمت if clause  گذشته ساده و نتیجه جمله آینده در گذشته است .با توجه به اینکه جمله دارای شکل گذشته میباشد ولی مفهوم آن در زمان حال بوده و گوینده زمانی ازاین نوع جمله شرط استفاده می کند که انجام تif clause تقریباً برایش مقدور نیست.

 مثال: If I had money,Iwould lend you some

اگر پول داشتم مقداری به تو میدادم. یعنی در حال حاضر پول ندارم

I know that you dont like him -If you liked him,you would invite him to dinner

من میدانم که او را دوست نداری اگر او را دوست داشتی به شام دعوتش می کردی( یعنی اورا دوست نداری بنابراین او را به شام دعوت نخواهی کرد)

A:Will you lend me some money ?

ممکن است مقداری پول به من قرض دهید؟

B:I dont trusted you

من به تو اعتماد ندارم

B:If I trusted you ,I would lend you some

اگر به تو اعتماد داشتم مقداری به توقرض میدادم( یعنی به تو اعتماد ندارم بنابراین پولی نیز به تو نخواهم داد)

درجمله شرطی نوع دوم بجای فعل wasبرای سوم شخص ویا اول شخص از wereاستفاده می شود.

مثال : If I were you ,Iwouldnt go there alone

اگر جای تو بودم تنها به آنجا نمی رفتم

۳ . شرطی نوع سوم : شرط گذشته غیر ممکن Past imposible

دراین نوع جمله شرط و جزای شرط فقط در زمان گذشته امکان داشته و آن هم صورت نگرفته است و حالت جمله فقط تصور و خیالی است از انجام عملی در گذشته . در این جمله شرطی قسمت if clauseزمان ماضی بعید و نتیجه جمله آینده کامل در گذشته می باشد.

مثال :If I had seen him last week ,I would have spoken with him

اگر هفته گذشته او را دیده بودم با او صحبت کرده بودم ( با او صحبت می کردم ). جمله نشان می دهد نه تنها فاعل او را ندیده است بلکه با او صحبت هم نکرده است. یعنی هر دو قسمت جمله هیچکدام به وقوع نپیوسته است.

 در جملات شرطی نوع سوم میتوان با جابجا کردن فعل کمکی hadبا فاعل ،کلمه شرط ifرا به آسانی ازجمله حذف کرد.

مثال:Had I seen him last week, I would have spoken with him

۴. شرطی نوع چهارم : حقیقت کلی General truth

چنانچه جمله شرطی صحبت از یک حقیقت کلی ویا فیزیکی نموده و علت و نتیجه فعلی را در اثر انجام امر دیگری نشان دهد می بایستی قسمت if clauseو همچنین نتیجه هر دو زمان حال ساده باشد.

مثال : If you heat snow , it melts اگر برف را حرارت دهید، آب می شود

If u mix glycerine with potassium permanganate ,u get spotaneous combustion

اگر گلیسیرین را با پر منگنات پتاسیم مخلوط کنید، احتراق خود به خودی حاصل می شود

5.شرطی نوع پنجم:آینده ممکن با احتمال وقوع کم و تصادفی

چنانچه انجام شرطی در زمان آینده ممکن باشد ولی احتمال وقوع آن بسیار کم و یا برحسب تصادف باشد دراین حالت آن را شرط آینده ممکن با احتمال وقوع کم گویند. در این جمله شرطی قسمت if clause به کمک should و نتیجه جمله به کمک  would ساخته می شود. دراین حالت ترجمه کلمه should  معادل احیانا- اگر یک وقتی - اگر برحسب تصادف در زبان فارسی است.

مثال :

If u should go to china one day,u would hear a lot of chinese

اگر بر حسب تصادف روزی به چین بروید، زبان چینی بسیار خواهید شنید

این جمله نشان می دهد که امکان مسافرت مخاطب به چین خیلی بعید به نظر می رسد

If he should refuse to tell the truth,I would introduce him to the police at once

اگر احیانا از گفتن حقیقت خودداری کند،اورا فورا به پلیس معرفی خواهم کرد

  می توان با جابجا کردن should با فاعل جمله کلمه If را به آسانی حذف نمود

مثال :

should he refuse to tell the truth,I would introduce him to the police at once

در این جملات شرطی می توان در قسمت نتیجه جمله از افعال might , could نیز استفاده کرد

مثال:

If I should win much money , I might go on a trip round the world

اگر چنانچچه پول زیادی برنده شوم ممکن است بدور دنیا گردش کنم ( یعنی فکر نمی کنم روزی برنده شوم)

توجه: در شرطی نوع پنجم نتیجه شرط ممکن است وجه امری نیز باشد.مثال:

If he should return to tehran,gave him his money

اگر احیانا به تهران آمد ، پولش را به او بده

Need

موارد استعمال Need :

Need  د رمعنای لازم بودن مورد استفاده قرار می گیرد و همانطوریکه قبلاً اشاره شد به جای فرم منفی must هنگامیکه عدم ضرورت انجام امری د رنظر باشد از needn, t  استفاده می شود.مثال :

You must answer in English

You needn, t answer in English

It is not necessary for you to answer in English

فرق must not  و need not  در دو جمله زیر به خوبی روشن است ؛

You need not light a match, I can see well

لزومی ندارد کبریت روشن کنید ، من می توانم خوب ببینم

You must not light a match; the room is full of gas

نباید کبریت روشن کنید ،اتاق پراز گاز است

 Need در زبان انگلیسی دارای دو نقش است:

1- need   به عنوان فعل کمکی ( ناقص ): در این حالت فعل need  دارای خصوصیات زیر است

1- فعلی که بعد از آن بکار می رود to  نمی گیرد

2- برای سوالی کردن مانند can جای آن را با فاعل عوض می کنیم

3- برای منفی کردن فقط کلمه not  را بعد از آن بکار می بریم

4- این فعل در سوم شخص مفرد s  نمی گیرد

مثال :

لازم است بروید ( مثبت ) you need go  - لازم نیست بروید ( منفی ) you need not go

آیا لازم است بروید؟ ( سوالی )  ؟Need you go – او لازم است بیاید ( مثبت سوم شخص مفرد) he need com

2- need  به عنوان فعل اصلی : به معنای نیاز داشتن – احتیاج داشتن بکار می رود و کلیه خصوصیات یک فعل اصلی را دارا می باشد و چنانچه بعد از آن فعلی بکار رود حتماً با to   می باشد.

I don’t need to speak with him

احتیاجی ندارم که با او صحبت کنم

Do you need any money?

He needs a new car

He doesn’t need a new car

فرم منفی need    در زمان گذشته : یکی از مهمترین کاربردهای فعل  need    بصورت منفی در زمان گذشته است که آن را به دو طریق منفی می کنند و هرکدام با یکدیگر فرق زیادی دارند.

اگرneed به عنوان فعل کمکی در زمان گذشته با کلمه not   منفی شود بعد از آن حتماً بایستی از فرم ماضی نقلی استفاده گردد ولی اگر need  را در زمان گذشته مانند فعل اصلی منفی کنیم بعد از آن مصدر بکار می رود و معنای دو جمله کاملاً با یکدیگرمتفاوت هستند.مثال:

You need not have gone there last night (But you did)

لزومی نداشت که دیشب به آنجا بروی ( ولی رفتی )

You didn’t need to go there last night (so you didn’t)

 لزومی نداشت که دیشب به آنجا بروی (بنابراین نرفتی )

نکته مهم : فرم ماضی نقلی بعد از need not   در زمان گذشته نشان دهنده عملی است که فاعل انجام داده ولی لزومی نداشته است.فرم مصدر بعد از didn’t need  در گذشته نشان دهنده عملی است که فاعل آن را انجام نداده زیرا لازم نبوده است

مثال دیگر :

I need not have telephoned her

لزومی نداشت که به او تلفن کنم ( ولی تلفن کردم )

I didn’t need to telephone her

لزومی نداشت که به او تلفن کنم ( بنابراین تلفن نکردم )

 

 

MUST

موارد استعمال must :

1- obligation =اجبار: دراین مفهوم معادل آن have to یا have got to می باشد

You must leave now

You have to leave now

You have got to leave now

Must you go now؟ 

Do you have to go now?

Have you got to go now?

آیا بایستی(مجبور هستید) الان بروید؟

2- necessity = ضرورت

You must work hard if you want to succeed

You must go to a doctor if you don’t feel well

 چنانچه در این حالت انجام عملی ضروری نباشدنمی توان از must not  استفاده کرد.زیرا must فقط

زمانی با not  منفی می گردد که نمایانگر دستور و حکم و تهدید و ممنوعیت از انجام کاری باشد.مثال :

My doctor says I must not eat meat

دکترم می گوید نباید گوشت بخورم ( دستور دارویی)

My doctor says I am not to eat meat

You must not talk to her any more

با او دیگر صحبت نکنید ( تهدید – دستور)

He must not do that again or I will punish him

او نباید آن کار را دوباره انجام دهد و الا او را سخت تنبیه خواهم کرد(تهدید)

Bهمانطور که ملاحظه می فرمایید must  زمانی با not  منفی می گردد که بیانگر دستور و حکمی باشد در غیر این صورت بجای فرم منفی آن بایستی از need not  یا needn,t استفاده نمود.

You needn,t go to a doctor if you feel better

اگر حالتان بهتر است لزومی ندارد به دکتر مراجعه کنید

3- inference = استنباط

Must در مقام استنباط امری بکار می رود مثلاً در اثر مطالعه و یا تماشای تلویزیون و سایر وسایل ارتباط جمعی شما متوجه شده اید که پاریس شهر زیبایی است با توجه به این امر که خودتان هرگز پاریس را ندیده اید می گویید:

Paris must be a beautiful city

پاریس باید شهر زیبایی باشد(استنباط)

He must be mad

او باید آدم دیوانه ای باشد( استنباط شخصی )

جمله فوق نشان می دهد که از فاعل جمله حتماً اعمالی سرزده که شما درمورد وی چنین استنباطی کرده اید.

توجه : must  در حکم استنباط در زمان گذشته نیز بکار می رود در این حالت بایستی بعد از must  از فرمول" اسم مفعول + have  "استفاده کرد

He must have telephoned yesterday

They must have left the house

با توجه به دو جمله فوق ، فرمول must  در زمان گذشته به شرح زیر است .

اسم مفعول +must + have   + فاعل

نکته مهم : must  گذشته و اسم مفعول ندارد و بجای آن از had to   برای ساختن زمان گذشته استفاده می گردد.

He had to leave the house at 8 o'clock

برای سوالی و منفی کردن   had to از فعل کمکی did استفاده می گردد.مثال :

did you have to go there؟سوالی

 

I didn’t have to speak with him.    منفی

توجه : برای بیان اجبار درزمان آینده می توان از must  با قید زمان آینده و یا از shall have to  و will have to   استفاده کرد . مثال :

I shall have to study hard tonight

He will have to sell his house

فرق must  و have to   :

از must   زمانی استفاده می کنیم که اجبار از ناحیه خودمان باشد و حال آنکه have to   اجباریست که از طرف عوامل خارجی مانند اداره ، ارتش و غیره برای ما به وجود می آید. مثال :

I must polish my boots once a week

من هفته ای یک بار بایستی پوتین هایم را واکس بزنم ( این کاری است که خودم را ملزم به انجام آن می دانم )

If I join the army, I will have to polish my boots every day

اگر به ارتش بروم مجبور خواهم بود هر روز پوتین هایم را واکس بزنم (اجبار از طرف عوامل خارجی )

در جمله اول ضرورت از طرف خود شخص است یعنی واکس زدن پوتین را هفته ای یک بار ضروری می داند و چنانچه واکس هم نزند کسی او را مجبوربه این عمل  نخواهد کرد و حال آنکه در جمله دوم مجبور است این کار را انجام دهد زیرا این مقررات ارتش است و باید اجرا کند.

I must go and help my mother because she is dying

مجبور هستم بروم و به مادرم کمک کنم ( اجبار از ناحیه گوینده و یک وظیفه فرزندی )

I have to be at office at 8 o'clock every morning

مجبور هستم هرروز ساعت هشت دراداره باشم ( اجبار از طرف اداره )

فرق دیگر  mustو have to این است که هنگامیکه must  در نقش استنباط بکار می رود ، نمی توان به جای آن از have to   استفاده کرد

He must be sleeping now

او الان باید خواب باشد ( چنین استنباط می گردد)

 

May and might

فعل may  و might   : فعل may  در معنی ممکن بودن در دو مورد بکار می رود :

1-     اجازه = permission  

May I come in?

2-     امکان =possibility

They may come here next week

I may talk to him tomorrow

تبصره مهم : چنانچه انجام عملی در گذشته امکان داشته باشد در این حالت بعد از may  از فرم ماضی نقلی استفاده می شود.

I may have put the keys in the garden

He may have lost his money at school

در حالت فوق می توان به جای may  از might  نیز استفاده کرد ولی احتمال بسیار بسیار ضعیف می شود.

He might have arrived now

Might   گذشته فعل may   بوده و اکثراً در جملات نقل قول غیر مستقیم بکارمی رود

He said that he might telephone me later

 Might گرچه گذشته فعل may   می باشد ولی در زمان حال می توان از آن بجای may   استفاده کرد ودر این حالت امکان انجام عملی را بصورت بسیار ضعیف بیان می کند.

به دو جمله زیر که مربوط به یک مسابقه ورزشی است با در نظرگرفتن سن فاعل توجه کنید:

He is twenty five years old and he may win the prize

او بیست و پنج سال دارد و امکان دارد جایزه را ببرد

He is sixty years old and he might win the prize

او شصت سال دارد و امکان دارد جایزه را ببرد ( این امکان خیلی خیلی ضعیف است)

 

 

Can

فعل can – فعلی است ناقص و دارای علامت مصدر یعنی to  نبوده و هرگز به صورت استمراری در جمله بکار نمی رود .گذشته این فعل could  است  ولی اسم مفعول ندارد وبرای ساختن زمان های کامل از اسم مفعول to be able to  که معادل can  می باشد یعنی had been able to  استفاده می گردد.

مثال

I can speak English with her

He could read before he was four

So far I have not been able to solve this problem

تا کنون نتوانسته ام این مشکل را حل کنم

موارد کاربرد can :

1.     Permission (اجازه) مثال: ؟Can I come in   می توانم داخل بشم ؟

2.     Ability  (قدرت ) : برای بیان قدرت و توانایی انجام کاری از can و معادل آن یعنی (to be able to ) می توان استفاده نمود و این قدرت و توانایی خود به دو دسته تقسیم می گردد:

الف : قدرت جسمانی (Physical ability )

I can not lift this chair because it is too heavy

ب: قدرت فکری یا مهارت ( Metal Ability )

He can solve your difficulties easily

فعل can بیانگر توانایی حاصل از امکانات نیز می باشد. مثال

Can you com to our house tonight?

You can buy your clothes cheaply in England

☺ عدم توانایی با can not بیان می شود و بجای آن میتوان be not able to یا be unable to  استفاده کردمثال:

He is able to agree to your request

He is not able to agree to your request

He is unable to agree to your request

☺در زمان گذشته نیز به جای could  می توان از صwas able to  یا were able to  استفاده کرد .مثال :

He was able to climb the wall

They were able to solve our difficulties

He was not able to climb the wall

بین can  و to be able to  یک فرق مختصر وجود دارد ؛ چنانچه انجام عملی بوسیله فاعل مقدور باشد ولی فاعل تمایلی به انجام آن عمل نداشته باشد از فرم مثبت to be able to استفاده می گردد و حال آنکه اگر فاعل ذاتاً توانایی انجام عمل را نداشته باشد از فرم منفی could استفاده می گردد.

He was able to finish the book, but he went to bed

He couldn’t finish the book, so he went to bed

تبصره : could در زمان حال در نقش can نیز بکارمی رودو می توان گفت که فرم مؤدبانه آن است

Could you open the window?

بعد از could می توان از ( اسم مفعول +have ) نیز استفاده است و آن زمانی است که شخص می توانسته کاری را انجام دهد ولی به عللی انجام نداده است

He could have brought the goods to us

او می توانست کالاها را برای ما بیاورد ( ولی نیاورد)

 

Would and should

فعل کمکی should  و would   - should   گذشته shall  وwould   گذشته will می باشد.که اکثراً در زمان های آینده در گذشته بکار می روند که بموقع از آنها صحبت خواهد شد

He said that he would come here by noon

او گفت که تا ظهر به اینجا خواهد آمد

I said that I should /would telephone him at 10 o'clock

به او گفتم که ساعت ده به او تلفن خواهم کرد

Would در موارد زیر بکارمی رود:

1.     Would در زمان حال نشان دهنده درخواست انجام عملی از مخاطب است. مثال :

Would you show me the way to the station?

 

2.     would  عادت را نیز در زمان گذشته نشان می دهد یعنی عیناً نقش used to  را در جمله بازی می کند مثال :

He used to get up early when he was ten

He would get up early when he was ten

وقتی ده ساله بود زود ازخواب بلند میشد( عادت داشت زود از خواب برخیزد)

3.     Would با فعل like  به جای want   بکار می رود.و به جمله فرم مؤدبانه می دهد.مثال :

I want to see Mr.pitt

من می خواهم آقای پیت را ببینم (فرم معمولی )

I would like to see Mr.pitt

من می خواهم آقای پیت را ببینم ( فرم مؤدبانه)

Do you want to come with us?

Would you like to come with us?

در حالت سوالی می توان به جای like از care نیز استفاده کرد.مثال:

Would you care to come with us?

Should   در موارد زیر بکارمی رود:

الف: در زمان حال یا آینده

1 – در حکم وظیفه                                                                        you should  pay your depts  تو باید قرضهایت را بپردازی

2 – در حکم پند و اندرز و نصیحت                                                      you should  eat more fruit

3 – درموارد فوق می توان از   ought to نیز استفاده کرد                     you ought to pay your depts

ب. برای بیان عملی که در گذشته بایستی انجام میشده : چنانچه بخواهیم از کلمه should    در گذشته استفاده نماییم باید حتماً بعد از آن از فرمول (اسم مفعول + have ) استفاده کرد. چنانچه جمله منفی باشد نشان می دهد که عمل انجام شده است ولی اگر جمله مثبت باشد نشان می دهد که عمل انجام نشده است.

به دو جمله زیرتوجه کنید:

You shouldn’t have telephoned her. (But you aid)

شما نمی بایستی به او تلفن می کردید(ولی کردید)

You should have telephoned her. (But you didn’t)

You ought to have telephoned her. (But you didn’t)

شما بایستی به او تلفن می کردید (ولی نکردید)

چون should   با ought to  یکی است می توان درجملات فوق از ought to  نیز استفاده کرد.مثال دیگر:

You ought to have prepared your homework carefully

You should have prepared your homework carefully

بعداز افعالی مانند suggest – propose و  (insist  (on می توان از فرمول زیر استفاده نمود:

Should  +فاعل +that

Tom suggested that I should sell the house

تام پیشنهاد کرد که من منزل را بفروشم

He proposed that we should postpone the trip

او پیشنهاد کرد که مسافرت را بتعویق بیاندازیم

He insisted that Ali should not go till he arrived

او اصرار داشت که تا آمدن او علی برود

 بعد از کلمه lest   به معنی مبادا از should    استفاده می شود.مثال:

His father was terrified lest he should slip on the icy rocks

پدرش می ترسید مبادا اوروی صخره های یخی لیز بخورد

 

His father was terrified lest he should have slipped on the icy rocks

پدرش می ترسید مبادا او روی صخره های یخی لیز خورده باشد

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.