Sargand magazine

www-qais.blogsky.com

Sargand magazine

www-qais.blogsky.com

اصطلاحات سیاسی

 ارتجاع (Reaction )


در مفهوم سیاسی این واژه به معنای مخالفت با پیشرفت اجتماعی به معنای مبارزه طبقات و اقشار در حال نابودی و زوال علیه جامعه است.

سیر جبری تاریخ و مبارزه توده ها جوامع بشری را به سوی رشد و ترقی می برد و اقشار و طبقاتی را که صاحب امتیازات مربوطه هستند و با سیر آنی جامعه مخالفند ومایلند وضع موجود را حفظ کنند به نابودی حتمی محکوم می کند. چنین است نابودی برده داران و سپس فئودال ها و سپس سرمایه داران هر یک در دوران تاریخی معین خود مطابق با سطح رشد نیروهای تولیدی. اما این طبقات برای حفظ منافع استثمار گرانه خود، برای حفظ امتیازات و موجودیت خود، با ترقی جامعه در تضاد واقع می شوند و با پیشرفت اجتماعی مخالفت می ورزند. مظهر آن مناسبات تولیدی فرسوده ای می شوند که به سدی در راه تکامل جامعه بدل شده است. بنابر این ارتجاع یعنی دفاع از نظام فرسوده و محکوم به نابودی، یعنی مخالفت با ترقی و پیشرفت. 

ارتجاع گاه به شکل جبر و اختناق خونین و ترور جمعی توده مردم جلوه گرمی شود. گاه در سیمای افکار و عقاید پوسیده و کهنه با تکیه بر عادات و عقب ماندگی های فرهنگی علیه اندیشه های ترقی خواهانه مبارزه می کند. ارتجاع به شکل تشدید ستم بر توده های زحمتکش از نظر اقتصادی و سیاسی و بر ملت هایی که از حقوق خود محروم شده اند و یا به شکل سرکوب نهضت انقلابی که جامعه را به جلومی راند تظاهر می کند. در عصر امپریالیسم در کشورهای جلو افتاده از نظر صنعتی، فاشیسم و میلیتاریسم جلوه های ارتجاع هستند. مرتجع به کسی می گویند که روش خصمانه ای با هر چه مترقی، نو، بالنده و پیشرو است داشته باشد و برای حفظ یا احیاء مجدد نظام فرسوده و پوسیده یا افکار کهنه و عقب مانده کوشش نماید.

آریستوکراسی (
Aristocracy)

این واژه به معنای اشرافیت است و معمولا آن قشر و دسته ای را نشان می دهد که دارای امتیازات فراوان هستند. از ثروت و نفوذ برخوردارند، صاحب مقامات عالیه هستند و چه بسا که به اصل و نسب خود نیز برای حفظ این امتیازات می بالند. در اصل واژه آریستوکراسی، آن قشر بالایی در پایان جامعه کمون اولیه را معین می کرد که صاحب درآمد و ثروت شده یا از اعقاب سران قبیله و فرماندهان و سایر صاحبان نفوذ بودند. لذا آریستوکراسی یا اشرافیت در دوران جوامع دودمانی ـ پدر شاهی پدید می شود. در جامعه برده داری واژه آریستوکراسی مخصوص ثروتمندترین خانواده های برده دار و صاحب اراضی وسیع بود. در جامعه فئودالی آریستوکرات به اشراف صاحب زمین های فراوان و درباریان متنفذ، اعیان و صاحبان مقامات عالی در دستگاه دولتی می گفتند که همه این امتیازات نیز ارثی بود. نخستین انقلابات بورژوازی منجمله علیه آریستوکراسی متوجه بود که در بعضی کشورها دست آن ها را از قدرت سیاسی کوتاه کرده و در بسیاری دیگر و طبقه استثمارگر بورژوازی و فئودال های آریستوکرات به توافق و تفاهم رسیدند و در حکومت شریک شدند. در جریان تکامل جامعه سرمایه داری بسیاری از آریستوکرات ها خود را با شرایط جدید تطبیق داده و همه به سرمایه داران بزرگ مبدل شدند. 

اینک در مباحث اجتماعی لفظ آریستوکرات به معنای عام قشر فوقانی صاحب امتیاز و دارای نفوذ از یک طبقه یا گروه های اجتماعی که از حقوق و امکانات ویژه برخورداند به کار میرود.عبارت «آریستوکراسی کارگری» اصطلاحاً درباره آن قشری از کارگران در کشورهای سرمایه داری به کار می رود که از سودهای بسیار کلان انحصاری سهمی می برند و از توده کارگران جدا هستند و محصول نفوذ ایدئولوژیک و سیاسی سرمایه داری در بین پرولتاریا می باشند.

استثمار (
Exploitation)

واژه استثمار از ریشه «ثمر» و معادل فارسی آن «بهره کشی» است و در مباحث اقتصادی و اجتماعی به معنای استفاده و بهره بردن از کار کسی دیگر است . معنای علمی استثمار چنین است: به دست آوردن مجانی محصول کار یک فرد از جانب فردی که صاحب خصوصی وسائل تولید است. در اصطلاح اقتصادی یعنی گرفتن محصول کار اضافی و بعضی اوقات حتی قسمتی از کار لازم. معمولا به هنگام به کار بردن ا ین اصطلاح می گویند استثمار فرد از فرد. استثمار ویژه همه جوامعی است که در آن طبقات متخاصم وجود دارد. افراد یک طبقه، طبقه حاکم که صاحب وسائل تولید هستند افراد طبقات دیگر را مورد بهره کشی قرار داده و از ثمره رنج آن ها گنج بر می دارند. پس علت استثمار عبارتست از مالکیت خصوصی بر وسائل تولید ولی اشکال استثمار وابسته است به خصلت آن مناسبات تولیدی که در جامعه حاکم است. 

بهره کشی از فرد دیگر ملازم با وجود بشر نیست و از آغاز پیدایش جامعه بشری موجود نبوده وجاودانی نیز نخواهد بود. استثمار در نخستین دوران صورت بندی اجتماعی ـ اقتصادی (یعنی کمون اولیه) وجود نداشت و تنها در مرحله تلاش این دوران پدید گشت. پیدایش استثمار معلول عوامل زیر بود:

تکامل نیروهای تولیدی که منجر به تقسیم اجتماعی کار و پیدایش اضافه محصول و به دنبال آن ها مالکیت خصوصی و تفاوت درآمدها شد. بر این شالوده تجزیه جامعه به طبقات متناقض پدید گشت وبه جای جامعه بی طبقه اولیه طبقات اجتماعی بهره کشان وبهره دهان پدید آمدند. نخستین دورانی در جامعه بشری که بر شالوده استثمار استوار بود جامعه برداری است که پایه آن را مالکیت کامل برده دار بر وسائل تولید و برخود تولید کننده یعنی برده تشکیل می داد. 

در دوران فئودالیسم پایه استثمار عبارت بود از مالکیت خصوصی ارباب بر زمین و مالکیت نیمه تمام بر مصرف یا رعیت که البته این امر به نسبت کم یا بیش با خصوصیات بسیار متفاوت در کشورهای مختلف ظهور کرد و طیف بسیار متنوعی از انواع بهره کشی فئودالی را در ممالک گوناگون با ویژگی های خاص به وجود آورد.

آخرین دوران متکی به استثمار فرد از فرد دوران سرمایه داریست که در آن مالکیت خصوصی سرمایه داران وسیله بهره کشی از کارگران و زحمتکشانی است که خود به اصطلاح آزادند و تحت مالکیتی نیستند ولی نیروی کارشان وسیله استثمار صاحبان سرمایه است. این ها کارخانه ها، کارگاه ها، معادن و زمین ها و وسائل تولید کشاورزی و بانک ها و وسائل توزیع و وسائل حمل و نقل و غیره و غیره را در مالکیت خود دارند و از ثمره کار کارگران و سایر زحمتکشان یدی و فکری که فاقد وسیله تولیدند برخوردار می شوند.

استثمار موجب می شود که به قیمت فقر وبدبختی توده ای کثیر که کار می کنند و تولید می کنند مشتی افراد صاحب وسائل تولید، ثروت اندوزند. استثمار مغایر با آزادی و شخصیت بشری است. استثمار مغایر با عدالت اجتماعی است. استثمار منافی با دموکراسی و با حقوق بشری است. تمام این مفاهیم در جوامعی که استثمار حاکم است نمی تواند کمترین معنایی داشته باشد. تمام هیاهوی ایدئولوگ های سرمایه داری و مبلغین رژیم های عوام فریب در این موارد به کلی پوچ ومیان تهی است زیرا شالوده ظلم اجتماعی وحق کشی، نابرابری و ستمگری، استثمار است و استثمار خود همزاد جدایی ناپذیر سرمایه داری، سودکلانی که سرمایه دار در نتیجه کار کارگر به دست می آورد، بهره مالکانه یا اجازه زمین که مالک و زمیندار از دهقان زحمتکش می گیرد استثمار است و برای الغای آن باید همه وسائل تولیدی از مالکیت خصوصی خارج شود تا نتیجه کار و زحمت زحمتکشان به جیب کسی دیگر نرود. این امریست که در دوران سوسیالیسم صورت می پذیرد و در جریان ساختمان آن همه طبقات استثمار گر و بهره کشی فرد از فرد از میان می رود.

 

اقتصادسیاسیPolitical Economy

 

اقتصاد سیاسی شاخه ای است از علوم اجتماعی که قوانین مربوط به تولید و توزیع درآمد و ثروت و اثرات آنرا در مراحل مختلف رشد و توسعه جامعه ی بشری مورد بررسی قرار میدهد. اغلب مباحثی که امروزه در علم اقتصاد مورد بررسی قرار می گیرد،در گذشته در قلمرو اقتصاد سیاسی بطور پراکنده مطرح میشده است.نخستین بار،اصطلاح اقتصادسیاسی توسط پیروان مکتب مرکانتیلیسم(سوداگری)عنوان گردیدوسپس مورد بحث علمای کلاسیک اقتصاد نظیر پتی petty و کنه Ques nay آدام اسمیت Adam Smith دیوید ریکاردوDavid Ricardo و سیSay قرار گرفت. 


تانسیون Tension

 

از واژه لاتینی Tension و از فعل Tender به معنای گستردن می آید . تانسیون به معنای سیاسی عبارت از پیدایش وضعی است در مناسباتدو کشور یا دو گروه یا افراد که امکان دارد آن وضع منجر به قطع روابط میان آنها گردد . تانسیون به مفهوم خصومت نهایی یا ضدیت پنهانی میان ملتها ، نژادها و گروهها نیز آمده است .
اصطلاح تانسیون در رشته های گوناگون علوم نیز بکار می رود .
9-پلاتفرم platform

این اصطلاح از لحاظ سیاسی به معنی اندیشه یا مجموع اندیشه هایی است که به منزله ی پایه و اساس یک برنامه سیاسی ( مشی سیاسی ) تلقی میشود.پلاتفرم از نظر تئوری و تجربه ، راهنمای احزاب سیاسی ، جوامع ، گروهها یا سازمانها قرار می گیرد.
اوانتور
Venture

 

اوانتور از واژه لاتینیAdventure پدید آمده است و منظور از آن حادثه ای است که ممکن است روی بدهد. 
اوانتور عملی است حساب نشده کخ در آن احتمال خطر و ضرر وجود دارد ، بعلاوه جوانب واقعی کار مورد محاسبه واقع نمی شود و در بیشتر موارد ناموفق و محکوم به شکست است .
این اصطلاح در مورد اعمال غیر شرافتمندانه و غیر اخلاقی که متکی بر تصادف باشد نیز بکار می رود .


زیربنای اقتصادی Infrastructure

 

زیر بنای اقتصادی به مجموعه راهها ، راه آهنها ، کانالها ، سدها ، شبکه ی مخابرات (پست ، تلفن و تلگراف) ، برق و نظایرآن اطلاق میگردد. زیربنای اقتصادی به معنای وسیع و گسترده ی آن حتی شامل افراد تحصیل کرده ، تکنیسین ها ، کارگران فنی ، پرستارها ، نیروهای پیرا پزشکی از قبیل بهورز ، بهیار و غیره میگردد.
سرمایه گذاری در زیربنای اقتصادی ، اولین شرط توسعه و رشد اقتصادی است و امکانات سرمایه گذاری های بعدی بخش خصوصی را فراهم می کند.


تکنوکراسیTechnocracy

تکنوکراسی از واژه یونانی Tekhne به مفهوم فن و شیوه و Kratos به معنی حکومت ، قدرت و فرمانروایی ترکیب یافته است.تکنوکراسی در اصطلاح به حکومت تکنیک اطلاق شده است که در آن نظام سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی باید بوسیله ی صاحبان فن اداره شود . به دیگر سخن تکنو کراسی به مفهوم هواداری از رهبری ارباب فن است که بر ماشینیسم و دانش فنی و مهارتهای تکنولوژیک تکیه دارد و همانها یعنی مهندسان ، دانشمندان ، و تکنوکرات ها باید فعالیتهای اقتصادی و سیاسی را رهبری کنند.
نهضتی بنام تکنوکراسی در سال 1932 در آمریکا بوجود آمد که مرکز آن دانشگاه کلمبیا بود . در بحبوحه ی بحران بزرگ اقتصادی آمریکا که اقتصاددانان و سیاستمداران از غلبه ی بر آن عاجز بودند گمان می رفت که شاید مهندسان و تکنو کرات ها قادر به مهار آن باشند .در واقع این نهضت واکنش بحران 1933-1929 بود.
از آن پس حکومت ارباب فن هوادار جندانی نیافت و این عقیده رایج شد که مغزها و دست های تکنوکراتها هر اندازه که خوب چرخ های تکنولوژی جدید را بچرخاند د لیل آن نیست که بتواند چرخ های حکومت را هم به خوبی به گردش در آورند. بویژیه که در عصر ما تکنولوژی خود به سبب داشتن عارضه های منفی مورد انتقاد و نکوهش برخی از متفکران اجتماعی قرار گرفته است .


دکترینDoctrine

 

از واژه ی لاتینی Doctrina پدید آمدخ است.دکترین نظریه و تعالیم علمی ، فلسفی ، سیلسی ، مذهبی و مجموعه ای از سیستم های فکری است که بر پایه ی اصول معینی مبتنی باشد . دکترین ، نوعی از جهان بینی است که برنامه های سیاسی بر اساس آن پایه و بنیاد گرفته باشد . دکترین عبارت از تنظیم اصولی است که بر طبق آن دولت ها مشی خود را ، بویژه در روابط بین المللی ، تعیین می کنند .
دکترینر 
Doctorinaire شخصی است که از دکترین معینی حمایت و پشتیبانی می کند .


اکسترمم -Extreme

 

اکسترمم از واژه ی لاتینی Extermus یعنی بیرونی ترین پدید آمده است. اکسترمم از لحاظ لغوی به معنای چیزی است که کاملا" در انتها واقع شده یا به آخرین حد خود رسیده باشد. همچنین به معنای گذر از سرحد معمولی و متعارف نیز می آید.مثلا" می گویند : افکار افراطی.
اکسترمم ممکن است افراطی راست یا افراطی چپ باشد.

-کودتا Coup

Coup از واژه لاتینی Colaphus و واژه یونانی Colophons به معنای ضربه و واژه ی Etat به معنی دولت آمده است .
کودتا عبارت از تغییر ناگهانی حکومت و یا برانداختن آن با نیروی قهریه است.
فرق کودتا با انقلاب در این است که هدف انقلاب دگرگونی های اقتصادی و اجتماعی است، در حالیکه هدف بلافاصله ی کودتا گرفتن قدرت حاکمیت است. فرق دیگر انقلاب با کودتا این است که در انقلاب ، توده های مردم شرکت دارند در حالیکه در کودتا چنین نیست.

اکسپانسیونیسم (توسعه طلبی)


اکسپانسیونیسم از واژه ی لاتینی

Expansio و از مصدر Expandereبه معنای به کار بردن و گسترش یافتن مشتق شده است .
مفهوم لغوی اکسپانسیون ، انبساط و اتساع یک جسم از لحاظ سطح و حجم است .
مفهوم مجازی آن عبارت از تلاشی است که مردم یک سرزمین به منظور گسترش سرزمین خود در بیرون از مرزهای خویش بکار می برند . مثلا" اکسپانسیون استعماری ، به معنی تمایل به گسترش مستملکات از راه دست یافتن به مستعمرات جدید است .
اصطلاح اکسپانسیون ، در مورد بسط و گسترش افکار ، عقاید و احساسات نیز به کار می رود .
اکسپانسیونیسم ، به سیستم سیاسی اطلاق می شود که پیروان آن مترصد وسعت دادن قلمرو فرمانروایی و اعمال حاکمیت بر سرزمین های دیگر هستند . طرفداران این عقیده ، می خواهند از راههای مختلف ، از جمله توسل به نیروی نظامی به این هدف مزبور دست یابند .

-بنیاد گرایی fundamentalism
اصطلاح بنیاد گرایی 
fundamentalismبرگرفته از مجموعه ای از مقاله های نویسندگان پروتستان ،Fundamentals The ، منتشر در ایالات متحده امریکا در حدود 1910 است و نخستین بار در امریکا از این اصطلاح استفاده شد و سپس در دیگر کشورهای عمدتاً پروتستان برای اشاره به برخی گروههایی به کار رفت که از کلیساهای رسمی جدا شد ند و به انکار الهیات لیبرال و نقد کتاب مقدس برخاستند و بر الوهیت لفظی و خطاناپذ یری متن کتاب مقدس اصرار ورزید ند. بنابراین استفاده از این اصطلاح برای اشاره به جنبشهای اسلامی در بهترین حالت مقایسه‌ای غیردقیق است و می‌تواند بسیار گمراه ‌کننده باشد. علم کلام اصلاح‌طلب در گذشته بارها در میان مسلمانان محل مناقشه بوده است و چنین مسئله‌ای از دغدغه‌ های اولیه‌ی کسانی که بنیادگرایان مسلمان نامیده می‌شوند بسیار دور است.
-ابولی سیونیسم Abolitionism
ابولی سیونیسم از واژه ی لاتینی
Ablitio پـدیـد آمده که به معنای نسـخ و الغا است.ابولی سیونیسم جنبش اجتماعی هواداران الغاء برخی از قوانین است.اصطلاح ابولی سیونیسم بیشتر مربوط به الغاء بردگی و لغو خرید و فروش برده بوده است. این جنبش نخست در فرانسه پدید شد و به منع خرید و فروش برده در مستعمرات این کشـور منجر گردید.ولی ناپلئون یکم به سـا ل 1802 خرید و فروش بردگان را دوباره در مستـعمـرات آزاد کرد. به سـا ل 1815 در کنگره ی وین خرید و فروش بردگان محکوم شد، حال آنکه در آن روزگار ، خرید و فروش برده در ایالات متحده امریکای شمالی همچنان ادامه داشت.به سـال 1848 جمهوری فرانسه برده داری را در مستعمرات خود رسما" لغو کرد. در پایان سـده ی هـجـدهم و اوایل سـده ی نوزدهـم ، در ایالات متحده آمریکا جنبش ضد برده داری بنیان گرفت.
ابولی سیونیسم در تدارک فکری جنگهای داخلی آمریکا ، میان ایالات شمالی و جنوبی (1865 - 1861) نقش عمده ای ایفا کرد و سرانجام برده داری و خرید و فروش سیاهپـوسـتـان در آن کشـور ممـنـوع و ملـغی شـد.

-اپوزیسیون Opposition
اپوزِسیون از واژه لاژه ی لاتینی 
Oppositum به معنای مقابله پدید آمده است.موضع گیری در برابر نظرات و رفتار یکدیگر را اپوزیسیون نامند و همچنین ایجاد مانع در برابر انجام هر عملی را ، اپوزیسیون آن عمل خوانند.گاه ممکن است اصطلاح مزبور در مفهوم دشمنی و خصومت نیز بکار رود.در نظامهای پارلمانی به گروه نمایندگان مخالف دولت اپوزیسیون می گویند و این اصطلاح را بدون ذکر موصوف بکار می برند.به حزب یا احزاب اقلیت در مقابل اکثریت نیز اپوزیسیون گفته می شود.
کمونیسم-Communism
در فرضیه های کارل مارکس و فردریک انگلس ، کمونیسم جامع ای است به اصطلاح بی طبقه ولی توضیحات مارکس و انگلس درباره ی مشخصات جامعه کمونیستی دارای ابهام بسیار است.مارکس و انگلس هنگامی که از کمونیسم سخن گفته اند،جامعه ای را مورد نظر قرار داده اند که در آن بهره ی انسانها از نعم مادی بر مبنای نیاز آنان عنوان شده است، در حالیکه نیاز آدمی را نمی توان متوقف کرد. تاریخ اقتصادی جامعه بشری ضمن اینکه تاریخ پیشرفت تولید است ، تاریخ رشد و افزایش نیازهای روزافزون و همه جانبه انسانی نیز هست و نیازهای انسان تنها به نیازهای مادی محدود نمی شود. ولی علیرغم این واقعیت ، در جامعه کمونیستی مفروض مارکس ، نیازهای روزافزون و معنوی انسانها ملحوظ نشده است.
تروریسم Terrorism
تروریسم از واژه ی لاتینی 
Terror به معنای ترس و وحشت می آید.تروریسم به رفتار و اعمال فرد یا گروهی اطلاق می شود که از راه ایجاد ترس و وحشت و به کار بستن زور می خواهد به هدفهای سیاسی خود برسد.پیروان اینگونه رفتار و اعمال را تروریست می نامند.تروریست به فرد یا گروهی نیز گفته می شود که بمنظور متزلزل کردن و ترساندن مردم و دولت به قتل و کشتار و آدم ربایی و خرابکاری و ایجاد وحشت دست می زند.تروریستها ضمن اینکه غالبا" دستورالعمل و کمک های مالی و فکری خود را از بیگانگان دریافت می دارند،در میان مردم نیز پایگاهی ندارند.
پان Pan
در یونان باستان ، پان، به خداوند چوپانان اطلاق می شده است. در زبان لاتینی چنانچه کلمه پان بصورت پیشوند واژه ای به کار رود معنای همه و عموم را می دهد.از اواخر قرن هجدهم به بعد ، هنگامی که جنبشهای ناسیونالیستی در اروپا و سایر قاره ها به وجود آمد بعضی از سیاستمداران پیشوند «پان» را به نام قوم ، نژاد و دین خود اضافه کردند ، از قبیل:
پان اسلاویسم(به مفهوم هوادار وحدت اسلاوها) ، پان ژرمنیسم(هوادار وحدت ژرمنها) ، پان عربیسم(هوادار وحدت ملتهای عرب).
ابوریژن Aborigine
ابوریژن 
Aborigene از واژه لاتینی Origo(اصل و نسب) پدید آمده است.ابوریژن به مردم بومی کشورها و نواحی مختلفی اطلاق می شود که پیش از ورود مهاجمان و کوچ نشینان مهاجر ، در سرزمین اصلی و زاد و بومی خویش می زیستند.
-حکومت Government
از واژه لاتینی 
Gubernare (هدایت کردن) مشتق شده است.حکومت در لغت به معنای هدایت رفتار فرد، آمده است.حکومت با اعمال مداوم قدرت ، وظیفه اداره ی کشور را بر عهده دارد و غالبا" اصول تفکیک قوا در آن رعایت می شود.مجموعه بنیاد های سیاسی ، قوانین و آداب و رسومی را نیز که حاکمیت از طریق آنها اعمال می گردد ، حکومت می نامند.
همچنین حکومت به مجموع ارگانهایی اطلاق می گردد که جهت کلی سیاست کشور را تعیین می کنند.

ابستانسیونیسم


ابستانسیونیسم از واژه لاتینی 
Abstentio (عمل مانع شدن و منع کردن) پدید آمده است.ابستانسیونیسم عدول فرد از اجرای وظایف تبعی، از جمله امتناع از انجام وظایف انتخاباتی و وظایف مربوط به سازمانهای مختلف دولتی و امتناع از رأی دادن است.
ابسو لوتیسم[ قائم به ذات و نامحدود] ازواژه لاتینی 
absolutism به معنای به پایان رسیده و کامل آمده است.
ابسولوتیسم به معنای مطلق گرایی است.ابسولوتیسم دکترین سیاسی اعمال نامحدود قدرت است.(اصطلاح دکترین بعدا شرح می شود)
ابسولوتیسم فلسفه مطلق گرایی در مسائل ماوراءالطبیعه نیز هست.
ابسولوتیسم در قلمرو اداره ی امور کشور به حاکمیت خود کامانه ی نامحدود گویند.این شیوه حکومت طی سده های هفدهم و هجدهم میلادی در برخی از کشورهای اروپای باختری رائج بوده است.در دوران معینی از تاریخ ،ابسولوتیسم در ایجاد مرکزیت و وحدت سرزمین های یک مملکت در برابر تجزیه طلبی و جدا سری فئودالها نقشی مثبت ایجاد کرده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.