
با عشقت که قدم میزنی...
با عشق و آرامش، قدم بردار...
نفسهایت را عمیق تر بکش...
عجله ات برای چیست...؟؟
تمام دنیا اینجاست...
در دستهای تو...

از من پرسید :
با هم چه نسبتی دارید ..؟
من خندیدم و گفتم :
ببین چقدر بهم ! نزدیک است ...

هیس...!
هیچی نگو ...
صدای تو را باد هم نباید بشنود ...
تمام وجود تو مال من است ...!
مردم میگویند حسودم!
تو میگویی دیوانه ام
اما من عآشقم! ^_^
بگذار هر چه میخواهند بگویند!
تو بخند تا ببینی چطور برایت جان میدهم!

گاهی دلم برایت تنگ می شود ...
و این را خوب میدانم که دیگر نیستی ! به اجبار آرام میگیرم ...
چه اجــبار تلـــخی !سهــم من از دنیــــــــــــا نداشتن استــــــــــــ ...
تنهـــــا قدم زدن در پیاده رو هــــــای پاییز و فکـــــــر کردن به کســـــی که هیــــچ وقتـــ نبود...!!!

من…!
مرا که میشنـاسی؟! خودمم
کسی شبیه هیچکس!
کمی که لابه لای نوشته هایم بگردی پیدایم میکنی
مهربان، صبور، کمی هم بهانه گیر
اگر نوشته هایم را بیابی ، منم همان حوالی ام!!
