- مهمترین دستآورد کرزی آزادی بیان و مطبوعات افغانستان است. در این سیزده سال، حکومت مورد حملههای تیز و تند بعضی از اصحاب رسانه قرار گرفت، اما دولت اگر به این انتقادها توجه نکرد، حد اقل ناخن انتقاد را نبرید. هیچ فردی به جرم نوشتهها و گفتههایش به زندان نیفتاد. صدها رسانه صوتی، تصویری و نوشتاری آغاز به فعالیت کرد و فعلن نیز فعالیت میکنند.
- جامعه مدنی فعلی افغانستان محصول 13 سال حکومت کرزی است. ملاعمر و رهبران جنگهای داخلی، جامعه جنگی را به میراث گذاشته بودند و هیچ خبری از جامعه مدنی نبود. اما کرزی باعث شد جامعه مدنی شکل بگیرد و به خاطر آزادیهای موجود فعالیتهای مدنی آغاز شود. با تمام نقدهایی که بر نقش جامعه مدنی وارد است، اما نادیده نگیریم در موارد بسیاری زیادی جامعه مدنی نقش جدی بازی کرده و سپری برای منافع مردم شدهاند.
- قانون اساسی نسبتن دموکراتیک فعلی نیز میراث سیاسی حامد کرزی است. اگر چند قانونشکنی در این مدت 13 سال کم نبود، اما نفس یک قانون تا حدودی دموکراتیک نیز گام بلندی در خلق یک فرهنگ آرمانی است.
- کرزی ساختوساز را بر ویرانههای باقیمانده از دوران جنگ و جهاد بنا کرد. حکومتهای گذشته برای کرزی چیزی به میراث نمانده بودند. شهرها ویران و بسیاری از خانهها با خاک یکسان شده بود، اما در دروان کرزی بازارها و شهرکهای زیادی ساخته شد و تا حدودی سیمای افغانستان عوض شد.
- افغانستان کشور کاملن قومی و قبیلهیی است. کرزی توانست تمام رهبران قومی را با هویتهای مختلف و با خواستهای متفاوت و بسیار زیاد در زیر یک چتر واحد سیاسی جمع کند.
- در دوران حکومت کرزی حلقههای فرهنگی و روشنفکری شکل گرفت. میلیونها کودک به مکتب رفت. دهها هزار جوان وارد دانشگاهها شدند و از دانشگاهها فارغ تحصیل. دهها کانون فرهنگی ساخته شد و دهها موسسه تحصیلاتعالی و دانشگاههای خصوصی به فعالیت آغاز کردند.
- در دورن جنگهای داخلی تمام هستوبود ارتش افغانستان نابود شده بود. هیچ نشانه از نیروهای امنیتی متعلق به دولت وجود نداشت. برعکس کشور پر بود از افراد مسلح غیرمسوول و قومندانانی که در هر گوشه و کنار کشور به چور و چپاول داراییهای مردم غریب مشغول بودند، اما حکومت کرزی توانست سهصدوپنجاه هزار نیروی امنیتی تربیه کند. امروزه آنان میتوانند بدون حمایت نیروهای خارجی در بسیاری از مناطق از حملههای ویرانگرایانه تروریستها جلوگیری کنند.
- کرزی توانست یک روابط نیک با بسیاری کشورها برقرار کند. با بسیاری از کشورهایی که حتا با همدیگر کشمکش داشتند. حفظ روابط بین این کشورها کاری سخت بود، اما کرزی توانست روابط خودش را با کشورهای رقیب و متخاصم حفظ کند.
- در دوران حکومت کرزی قوههای سهگانه کشور تشکیل شد. سه دور انتخابات ریاستجمهوری برگزار شد و دو دور هم انتخابات مجلس نمایندگان و شوارهای ولایتی. با تمام تقلبها و تخطیهای صورتگرفته در تمام انتخابات بازهم نفس انتخابات با اهمیت و با ارزش است؛ زیرا مردم در انتخابات دموکراسی را به تجربه گرفتند.
موارد ذکرشده نکتههای مهم و مثبت 13 سال حکومت کرزی است، اما نکتههای منفی و کاستیهای جدی نیز در حکومت کرزی وجود داشت که در یک مقاله دیگر باید تحلیل و بررسی شود. مهم این است که دولت بعد از کرزی باید دستآوردهای با ارزش حکومت کرزی را حفظ و تقویت کرده و نکتههای منفی و کاستیهای حکومت کرزی را جبران کنند. تجربههای تلخ کرزی را تکرار نکنند و دستآوردهای مثبت کرزی را حمایت و پاسداری نمایند.
استراتیژی موفق غرب علیه دین اسلام
- اول مسلمانان را علیه یک دیگر به جان هم میندازند تا قاتلین تن خود باشند بعدا به بهانه های مختلف چون تروریزم ، القاعده ، طالب و داعش مجددا سرکوب میشوند درحقیقت مسلمان کشی.
1+1+1=3
مسلمان + مسلمان + مسلمان = ٣مسلمان
اول ترویزم را بوجود اوردن از اقشار مختلف جهان بعدا گروه تروریزم را به القاعده و طالب فلتر کردند تا همه هدف گلوله ، مسلمانان باشند اخیرا گروه داعش را طور مخفف بنیاد گذاشتند بعدا خیلی خطرناک جانی ، قاتل وحشی به دنیا معرفی کردندو مخفف داعش را به دولت اسلامی معرفی و مسمی ساختند تا همه جهان حتی کشور های اسلامی هم ناگزیر باغرب یکجا برای بدست اوردن هدف نهای انها(غرب) که همانا حذف کردن ظاهری دین اسلام میباشد استین بر زدند.
نباید غربی ها خدمات جاسوسان خودرا که پروژه تشدید تعصبات زبان ، مذهب ، قوم ، خلیفه ، سمت ، نژاد وغیره را در بین مردم کشور های اسلامی به پیش میبردن و میبرند فراموش کند چون أصل عنصر موفقیت جاسوسان مسلمان اند که کشور ماهم از این پروژه مبراه نیست.
به امید کامیابی جهان اسلام در این پروژه
(احمدقیس s)٠
جریان تحولات تجدد در کشور ما وارد مرحله حساسی گردیده است. بعد از بیشتر از یک قرن تلاش منورین و آزادی خواهان افغانستان اخیراً نشانه های بارزی از ریشه گرفتن ترقی و پیشرفت به نظر می رسد. شاید بتوان به این داوری صحه گذاشت که بزرگ ترین صدمات را در پروسه وارد شدن کشور ما به جاده پیشرفت های تاریخی معاصر شتاب زدگی و عدم شناخت درست و بی برنامه گی زده باشد. بلافاصله باید افزود که مداخلات بیرونی نیز در متردد ساختن اقشار بزرگ اجتماعی که اسیر فرهنگ انحطاط و رکود بوده اند نقش داشته است. اما در مرحله اخیر افغانستان با شرکت گسترده جامعه جهانی پروسه پیشرفت و دموکراسی را به تجربه گرفت. علی الرغم تردید ها، دو دلی ها و منفی بافی ها از همان روز های اول مردم افغانستان با فرستادن فرزندان خود پسر و دختر به مکاتب جدید تئغیر شعور و ذهنیت خود را نشان دادند. اگر چه رشد پروسه تجدد را از یک جانب گسترده شدن منطقه ای و حتی جهانی شدن افراطیت و از طرف دیگر تحرک خرده فرهنگ های قومی، مذهبی و محلی در سطح جهان و منطقه به پیچیدگی دچار ساخت اما از یک طرف رشد شعور و تجربه عمومی و از جانب دیگر فشار و لنگر جامعه جهانی تا حدی این حرکت را تسهیل می کرد. طی نزدیک به دو سال اخیر که قوت های نظامی خارجی از کشور ما در حال بیرون رفتن اند و به تدریج قوای داخلی مسئولیت امنیت را به دوش می گیرند دوباره تردد ها و نگرانی هایی دامن زده شد اما قراین زیادی از جمله استواری قوای امنیتی افغانستان؛ و موضع گیری شخصیت های متنفذ در لویه جرگه مشورتی و اخیراً اشتراک پرشور مردم در انتخابات بر این تردد ها خط بطلان کشیده و ظاهر گردید که مردم مسیر تاریخی خود را به نفع تجدد و ترقی تعیین نموده اند. با آن هم ما دشواری های عظیمی پیش رو داریم ضرورت اول تربیت نیرو های انسانی مخصوصاً جوانان برای پاسخ گویی به برنامه همجانبه توسعه و ترقی است. از جانب دیگر میزان بالای از ثروت و سرمایه قابل استفاده برای ایجاد ظرفیت و عملی ساختن برنامه ها ضرورت می باشد. متاسفانه در اثر حضور گسترده نیرو های دوران جنگ که تا حد زیادی پایه های قومی و محلی دارند در برابر رشد نهاد های واقعاً مدرن دموکراتیک و مدنی از جمله احزاب و اتحادیه های سراسری نوین موانع ایجاد کرده اند. که در صورت عدم وجود رهبری آگاه و قوی پروسه را به دشواری مواجه می سازد. وجود باند های مافیایی قاچاق و زمین خواران و انحصار گران تجارت با این نیرو ها بی ارتباط نیست. البته این عوامل همکاران منطقه ای و جهانی نیز دارند. از طرف دیگر بحث انتخابات جاری اوضاع را پیچیده کرده است.
حرکت کنونی جامعه را به رکود مواجه کرده مخصوصاً اینکه هنوز حلقاتی از بیرون و منطقه خودکفا شدن افغانستان را به نفع خود ارزیابی نمیکنند و از نیرو های باز دارنده و عقب مانده به نفع خویش بهره می برند. پس بر همه عناصر آگاه زن و مرد و مخصوصاً جوانان است که مسئولانه با درک خطیر بودن اوضاع و مسئولیت های خود متحد شوند وجلو خود خواهی وقدرت طلبی های بزرگان کوچک پسند را بیگیرند اگر نه فردا دیر خواهد بود و تعلل این بار را تاریخ و مردم افغانستان بر ما نخواهند بخشید.